کتاب نمایشگاه «نقش راستان» مجموعه آثار حسن روح‌الامین منتشر شد.

نقش راستان با ۲۳ نقاشی از حسن روح‌الامین

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، همزمان با برگزاری نمایشگاه «نقش راستان» در کوشک باغ هنر، کتاب آثار این نمایشگاه با ۲۳ اثر از حسن روح‌الامین هنرمند نقاش توسط موسسه هنر هاتف سحر منتشر شد.

این کتاب با یادداشتی از شراره صالحی لرستانی پژوهشگر و منتقد هنر و عکس‌های آثار به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است. محمد خیاطان و آیدین قشلاقی عکاسان آثار و مهدی فدوی طراح گرافیک این کتاب هستند.

طراحی هویت بصری نمایشگاه «نقش راستان» نیز برعهده رضا عابدینی طراح گرافیک پیشکسوت است.

نمایشگاه «نقش راستان» مجموعه آثار حسن روح‌الامین ۲۰ شهریورماه توسط موسسه هنر هاتف سحر در کوشک باغ هنر افتتاح شده و تا پنجم مهرماه از ساعت ۱۵ تا ۱۹ در این گالری میزبان علاقه‌مندان است.

این نمایشگاه تجربه‌ای از قصص، روایات و تاریخ شفاهی مذهبی است که در قالب مجموعه آثار روح‌الامین به همراه قدیمی‌ترین پرده‌های عاشورایی از استاد عباس بلوکی‌فر و محمدرضا محمدحسینی به مناسبت اربعین حسینی برپا شده است.

نمایشگاه «نقش راستان» شامل ۲۳ اثر از آثار روح‌الامین است که بیست تابلو نقاشی که در نمایشگاه‌های گذشته به نمایش گذاشته شده بودند، را دوباره به نمایش گذاشته است که از جمله این آثار می‌توان به نفس رسول، کاظمین الغیظ، شمر با خنجر، فاتح خیبر، طلوع ماه، عابس، شب بدر، مهر طومار خونین، دیر راهب، دروازه ساعات، خلیل من، بعد عباس، چاه آه، عرش بر زمین افتاد، ویرانه شام، معراج، لاهوت در تابوت و ... اشاره کرد.

حسن روح الامین متولد ۱۳۶۴ در تهران است، وی از طریق برادرش به هنر نقاشی علاقه‌مند شد و در هنرستان هنرهای زیبای تهران مشغول به تحصیل شد. روح‌الامین فارغ‌التحصیل دانشکده هنر دانشگاه شاهد است و پایان‌نامه‌اش حول موضوع عاشورای حسینی است، به همین دلیل بیشترین تابلوهایی که تاکنون کشیده، مفهوم عاشورایی دارد. همچنین وی شاگرد مرحوم حبیب‌الله صادقی بوده است.

«لا فتی الا علی»، «آخرین سرباز لشکر»، «ویرانه شام»، «اول مظلوم»، «علقمه»، «عرش بر زمین افتاد»، «بهانه خلقت» و مجموعه «عصیان» از جمله آثار روح‌الامین است.

کسب جایزه چهره سال هنر انقلاب ۱۳۹۸، جایزه دوم جشنواره هنرهای تجسمی هنر جوان سال ۱۳۸۵، منتخب مسابقه بین‌المللی ادیان توحیدی سال ۱۳۸۶، جایزه نخست رشته تصویرسازی جشنواره هنرهای تجسمی هنر جوان سال ۱۳۸۷ و جایزه دوم تصویرسازی جشنواره تجسمی آزادگان سال ۱۳۸۹ از افتخارات این هنرمند است. وی تاکنون نمایشگاه‌هایی را با مضامین دینی و تاریخی در عراق، پاریس، بروکسل و برلین برپا کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...