نمایشنامه‌ «سریع‌ترین ساعت جهان» [The Fastest Clock in the Universe] نوشته فیلیپ ریدلی [Philip Ridley] با ترجمه حمید دشتی منتشر شده است.

سریع‌ترین ساعت جهان» [The Fastest Clock in the Universe] نوشته فیلیپ ریدلی [Philip Ridley]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ نمایشنامه‌ «سریع‌ترین ساعت جهان» درباره‌ شوگر گلس مرد سی ساله‌ای‌ است که هر سال تولد نوزده سالگی‌ا‌ش را جشن می‌گیرد و ترس عجیبی از بزرگ‌سالی و پیری دارد. او به همراه مرد میان‌سالی به نام کاپیتان تاک در بالای کارخانه‌ خزدوزی متروکه‌ای زندگی می‌کند. شوگر برای تولدش نوجوان پانزده ساله‌ای به نام فاکسترات دارلینگ را به جشن دعوت می‌کند اما اتفاقاتی باعث تنش در جشن می‌شود.

فیلیپ ریدلی برای نگارش این نمایشنامه از آلفرد هیچکاک، فرانسیس بیکن، تئاتر جیکوبین و فیلم «کری» اثر برایان دی‌پالما تاثیر گرفته است. او گفته است: «ارجاعات گسترده‌ موجود در متن تعمدی ا‌ست. در مورد فیلم «کری»، وجه مشترک نمایشنامه با آن در این است که می‌دانی عاقبت ماجرا به کجا می‌رسد. می‌دانی که با خون و خون‌ریزی تمام می‌شود... نحوه پایان نمایشنامه نقطه‌ عطف آن نیست، بلکه این سیر حرکت شخصیت‌ها در طول مسیر است که اهمیت دارد».

«سریع‌ترین ساعت جهان» دومین ترجمه حمید دشتی، مترجم آثار فیلیپ ریدلی در ایران است. او برای ترجمه‌ آثار این نویسنده با او در ارتباط بوده‌ و می‌گوید: خوش‌بختانه تعامل با نویسنده‌ اثر این امکان را می‌دهد که ترجمه‌ای پاکیزه و کم نقص به مخاطب ارائه شود.

فیلیپ ریدلی نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، رمان‌نویس، شاعر، نقاش، عکاس و ترانه‌سرای بریتانیایی در سال ۱۹۵۷ در وست اند لندن متولد شد. او در مدرسه‌ هنر سنت مارتین به تحصیل در رشته‌ نقاشی پرداخت و عضو گروه تجسمی هنرمندان جوان بریتانیایی شد. آثارش به شکل گسترده‌ای در نمایشگاه‌های سراسر اروپا و ژاپن به نمایش گذاشته شده است.

از جمله کارهای او می‌توان به نگارش سه کتاب برای بزرگسالان و فیلمنامه تحسین شده‌ «کرای‌ها» اشاره کرد. در حوزه‌ ادبیات نمایشی از پیشگامان جنبش In Yer Face محسوب می‌شود. نام او در مراسم سالیانه جشنواره واتس آن استیج در سال ۲۰۱۲ در لیست شصت نمایشنامه‌نویس تاثیرگذار ۶ دهه گذشته بریتانیا قرار گرفت. او تنها کسی است که هر دو جایزه‌ «اوینینگ استاندارد» به عنوان امیدوارکننده‌ترین چهره‌ تازه سینمای بریتانیا و امیدوارکننده‌ترین نمایشنامه‌نویس را دریافت کرده است.

نمایشنامه‌ «سریع‌ترین ساعت جهان» نوشته فیلیپ ریدلی با ترجمه حمید دشتی با قیمت ۵۵ هزار تومان از سوی انتشارات کتاب دیدآور نشر یافته است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...