ترجمه بهار سرلک | اعتماد
نیل سایمون [Neil Simon] نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویسی که کمدیهای فناناپذیرش- از جمله «زوج ناجور»، «پابرهنه در پارک»، «پسران آفتاب»، «مرور خاطرات ساحل»- او را به یکی از موفقترین نویسندههای تاریخ امریکا بدل کرد، روز یکشنبه در 91 سالگی درگذشت. طبق گفتههای مشاور رسانهای سایمون، او به علت عوارض ناشی از ذاتالریه چشم از دنیا فروبست.
سایمون که کارش را با گروه نویسندگی برنامه رنگارنگ «Your Show of Shows» آغاز کرد به نقطه اتکای صنعت سرگرمی 6 دهه بدل شد. با اجرای نخستین اثرش در برادوی، «بیا در شیپورت بدم» (1961)، به ندرت زمانی پیش میآمد که اثری از نیل سایمون روی صحنه یا پرده (و گهگاه روی آنتن) نباشد. حتی اواخر دهه 1960 چهار نمایش از او همزمان در سالنهای برادوی اجرا میشد.
حتی جزیی از کارنامه او، اوج کمیک تئاتر امریکا در اواخر قرن بیستم را بهطور خلاصه نشان میدهد: «پابرهنه در پارک»، «زوج ناجور»، «اتاقی در هتل پلازا»، «عاقبت عشاق سینهچاک»، «زندانی خیابان دوم»، «مرور خاطرات ساحل»، «گمشده در یانکرز» و «خندیدن در طبقه بیستوسوم.»
سایمون بیش از 30 نمایشنامه نوشت و با نگاهی به فیلمنامههای غیراقتباسیاش - مانند «بچه دلشکسته»، «دختری که وداع میکند» و «شبیه به دوران قدیم»- میتوان تسلط قلم این نویسنده را درک کرد. برگردان فارسی نمایشنامههای «پسران آفتاب»، «پابرهنه در پارک»، «دختر یانکی»، «اتاقی در هتل پلازا» و «گمشده در یانکرز» در ایران منتشر و با استقبال خوانندگان و مخاطبان تئاتر روبهرو شدهاند.
باید دستگیر میشدیم
ماروین نیل سایمون چهارم جولای 1927 در برانکس نیویورک به دنیا آمد. در کودکی والدینش از یکدیگر جدا شدند و او که مدام از خانهای قوموخویشی به خانه دیگری میرفت در محلههای کویینز و منهتن بزرگ شد. بنابراین کودکی شیرینی را پشت سر نگذاشت. برادرش، «دنی»، نام مستعار «داک» (مخفف دکتر) را روی او گذاشت چون عادت داشت گوشی پزشکی دور گردنش بیندازد و وانمود کند، دکتر است.
دنی و نیل روابط صمیمی داشتند تا اینکه دنی در سال 2005 از دنیا رفت. این برادرها طی جنگ جهانی دوم، محتوای کار کمدینها را مینوشتند؛ نیل این حرفه را زمانی که به نیروی هوایی امریکا پیوست و در کالجی در NYU و دانشگاه دنور شرکت کرد، ادامه داد. پس از جنگ، دنی شغلی را برای نیل در پستخانه کمپانی برادران وارنر دستوپا کرد با این وجود هرگز دست از نوشتن نکشیدند. وقتی این دو برادر مسوول نوشتن نمایشنامهای رادیویی شدند، نیل سایمون از کار در پستخانه انصراف داد. سال 1950، سید سیزر، بازیگر فیلمهای کمدی، آنها را برای برنامهای جدید، «Your Show of Shows» استخدام کرد. در آنجا به گروه نویسندگیای ملحق شدند که به اسطوره بدل شد؛ مل بروکس، مل تولکین، لوسیل کالن از نویسندگان ثابت بودند و کارل رینر که به عنوان بازیگر نیز استخدام شده بود و گهگاه نویسندگی میکرد و بعدها نیز لری گلبرت به آنها اضافه شد.
سایمون در مجموعه تلویزیونی «اساتید امریکایی» که از شبکه PBS پخش میشد، گفته بود: «وقتی وارد این برنامه شدم، میدانستم این گروه، متبحرترین گروه نویسندگان هستند که حالا دور هم جمع شدهاند.» به مجله پاریس ریویو گفته بود، میشود اسمش را گروه دیوانهها بگذاریم؛ «جیغ میکشیدیم و دعوا میکردیم و یک خط دیگر مینوشتیم و یکبار هم داشتیم با گاز فندک یک میز را آتش میزدیم. باید دستگیرمان میکردند، همه ما را.»
تماسهایی از هالیوود
برنامه رنگارنگ «Your Show of Shows» سال 1954 روی آنتن رفت اما سایمون طی دهه 1950 به نویسندگی برای تلویزیون و کار برای سید سیزر، فیل سیلورز وگری مور ادامه داد. اما برادرش کارگردان شده بود و نیل در فکر امتحان کار جدیدی بود؛ نمایشنامهنویسی. بعد از نوشتن 21 پیشنویس، نخستین نمایشنامهاش را تحت عنوان «بیا در شیپورت بدم»، تمام کرد. این اثر درباره مردی بیدستوپاست که تصمیم میگیرد با برادر بیمسوولیتش در یک خانه زندگی کند. نیل سایمون نمیدانست این اثر موفق میشود یا نه. او به پاریس ریویو گفته بود: «مساله مرگ و زندگی بود. اگر این نمایش شکست میخورد، احتمالا مجبور میشدم به کالیفرنیا مهاجرت کنم و نویسنده برنامههای کمدی تلویزیون شوم.» اما نگرانی جایی نداشت. بنابر گزارشها، در شب افتتاحیه نمایش در سال 1961، یکی از تماشاگران از خنده غش کرد.
پس از نمایش موزیکال «Little Me» که نخستین جایزه تونی را برای او به ارمغان آورد، سایمون در سال 1963 نمایشنامه «پابرهنه در پارک» را درباره زوج جوانی نوشت که میخواهند مسیر زندگیشان را در نیویورک پیدا کنند. نمایش این اثر با کارگردانی مایک نیکولز به موفقیتی بینظیر دست یافت و چهار سال مداوم در برادوی روی صحنه رفت. هر دوی این نمایشنامهها دستمایه ساخت فیلم سینمایی شدهاند که «پابرهنه در پارک» سرآغاز حرفه بازیگری رابرت ردفورد در سینما را رقم زد. نمایش این اثر نیز با بازی ردفورد اجرا شده بود.
در باقی سالهای دهه 1960، آثار سایمون به کارهایی که برادوی به آنها علاقه داشت، نزدیک بود: «زوج ناجور»، «اتاقی در هتل پلازا» و «قول، قول است» همگی به محبوبترین و موفقترینهای برادوی بدل شدند. کارهای نمایشی او در دهه 1970 دچار فراز و فرودهایی بود؛ آثار مشهوری مانند «پسران آفتاب» و «اتاقی در هتل کالیفرنیا» با کارهای کمتر شناختهشدهای مانند «بانوی نان زنجبیلی» و «محبوب خدا» همراه بودند. یکی از دلایل ضعف او در آثار نمایشی، تماسهایی بود که از هالیوود با او گرفته میشد. سایمون فیلمنامههای غیراقتباسی را برای سینما و فیلمهای «بچه دلشکسته»، «قتل با مرگ» و «دختر خداحافظی» نوشت و کار چند نمایشنامه اقتباسی را انجام داد.
نمایشنامه به مثابه زاده شدن
اغلب اوقات سایمون دستکم گرفته میشود و ارزش آثار او به اندازه دستگاههای تولید شوخی و خنده پایین آورده میشود. قطعا او شخصیتی شوخطبع داشت؛ چه وقتی شخصیتهای آثارش را پرورش میداد و چه زمانی که از خودش میگفت. وقتی خبرنگار مجله «پلی بوی» از او پرسیده بود، چرا نیویورک را به لسآنجلس ترجیح میدهد، گفته بود: «وقتی هوای نیویورک 37 درجه است، لسآنجلس 22 درجه است. وقتی نیویورک منفی یک درجه است، لسآنجلس هنوز همان 22 درجه است. هرچند نیویورک 2 میلیون نفر آدم شوخطبع دارد اما لسآنجلس 22 نفر.» برخلاف اشتیاقی که او به نیویورک داشت، 40 سال از عمرش را در لسآنجلس گذراند. سایمون رضایتش را از اقبالی که داشت، اینطور بیان کرده بود: «من عاشق زندگی کردن هستم. مشکلاتی در زندگیام دارم، اما زندگی کردن بهترین راه چاره برای حل این مشکلات است.»
سال 2003 سختگیریهای سایمون به ویژه با بازیگران زن، مورد انتقاد قرار گرفت. او با نامهای که برای ماری تایلر مور نوشت عذر او را از نمایش «معمای رز» خواست، چرا که بازی او را پایینتر از سطح معمول میدانست. اما انتقادها به سایمون عادلانه نبود و امانوئل رازنبرگ، تهیهکننده تئاتر سال 1997 به واشنگتنپست گفته بود: «از نظر سایمون نمایشنامه مثل زاده شدن یک کودک است. چون او نمایشنامههای زیادی نوشته است، مردم خیال میکنند ماشین تحریر او به طور خودکار تایپ میکند. آنها فکر نمیکنند او تعهد احساس عمیقی به تکتک آثارش دارد.»
آثار نمایشی سایمون با سهگانه شبهخودنگاره در دهه 1980 عمق گرفت: «مرور خاطرات ساحل»، «بلاکسی بلوز» و «گروه برادوی». «بلاکسی بلوز» جایزه تونی بهترین نمایش کمدی را از آن خود کرد. سال 1991 نیز «گمشده در یانکرز» جایزه پولیتزر نمایشنامهنویسی را برای سایمون به ارمغان آورد. با ادامه دهه 1990، قدرت خلق سایمون بیجان شد و رفته رفته موفقیت به او پشت کرد. دو نمایشنامه «پیشنهادها» و «45 ثانیه از برادوی» کمتر از سه ماه در برادوی روی صحنه رفت. جرمی جرارد، گزارشگر «نیویورک مگازین» در سال 2003 در این باره نوشت: «حتی برادوی هم نیل سایمون را رد میکند.» «معمای رز» آخرین نمایشنامه او بود.
سایمون سال 2012 به نشریه «سنت لوییس تودی» گفت: «میتوانی بگویی من بازنشسته شدهام، شور و شوقم را از دست دادهام، از نوشتن دست کشیدهام. هیچکس را ندیدهام که تا روز مرگش مدام پیش برود.»
هر چند اسطوره او کم جان نشد. از 30 نمایشنامهای که او نوشت، اقتباس سینمایی 13 اثر روی پرده رفته و چندین و چند اثر دیگر نیز به فیلمهای تلویزیونی تبدیل شدهاند. کمپانیهای تئاتر هنوز هم این آثار را در رپرتوآر خود حفظ میکنند. نام نیل سایمون مترادف کمدی است. از نظر سایمون، نمایشنامه شفادهنده است. همان طور که به پاریس ریویو گفته بود: «این یکی از دلایلی است که نمایشنامه مینویسم؛ شبیه به گرفتن تحلیل روانکاوانه بدون مراجعه به روانکاو است.»