حقیقت امام‌حسن(ع)


الهام قاسمی | صبح نو


امام‌حسن مجتبی‌(ع) دومین پیشوای شیعیان، همواره در تاریخ مورد هجوم تحریف‌ها، تهمت‌ها و روایت‌های ساختگی بوده است؛ از نسبت «صلح‌طلبی منفعل» تا «کثرت ازدواج» و حتی حضور در فتوحات ایران. دکتر سعید طاووسی، پژوهشگر در گفت‌وگو با «صبح نو» به بازخوانی دقیق منابع تاریخی و روایی پرداخته و با استناد به شواهد معتبر، بسیاری از این شبهات را رد می‌کند؛ روایتی مستند از زندگی امام‌حسن‌(ع) که تصویری متفاوت با آنچه دشمنان در طول تاریخ ساخته‌اند، پیش روی مخاطب می‌گذارد:

امام‌حسن مجتبی‌(ع)

«این پسرم آقا و بزرگ است و چه‌بسا خداوند به واسطه او بین دو گروه از مسلمین صلح ایجاد می‌کند.» این روایتی است از پیامبر (ص) درباره امام‌حسن (ع). برخی معتقدند که این حدیث و روایتی جعلی از بنی‌امیه در توجیه خروج معاویه بر امام‌حسن‌(ع) و به شهادت رساندن آن حضرت است؟ آیا این روایت مستند است؟
این روایت نه‌تنها مستند نیست، بلکه جعلی هم است و در مورد جعلی بودن آن به نظر ادلبی استناد می‌کنم. ایشان کتابی دارند به نام «احادیث الشام دراسه و نقد» که چاپ اردن است. ادلبی در این اثر روایات مربوط به شام را بررسی و نقد کرده است. یکی از روایاتی که در این کتاب مورد بررسی سندی و محتوایی کرده است، همین روایت است. با اینکه ایشان اهل سنت است، اما طبق بررسی‌های صورت گرفته به این نتیجه رسیده که این روایت، یک روایت جعلی و ساخته بنی‌امیه است تا صلح در نتیجه خروج بر امام‌عادل و برحق را حق جلوه بدهند. صلحی که بر امام‌حسن‌(ع) تحمیل کردند و در برابر حق ایستادند و کار باطل خود را حق و مشروع جلوه بدهند و حتی بگویند پیامبر (ص) به این بشارت داده و بشارت ایشان محقق شده است.

در جلد ششم صحیح بخاری آمده که: «هرکس از دست امیرش ناراحت بود باید صبر کند، چراکه هرکس یک وجب از اطاعت سلطان بیرون بیاید به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» اینجا این سوال مطرح است آیا امام‌مجتبی‌(ع) بر مبنای نظر شیعه و سنت خلیفه و امیر جامعه اسلامی بودند یا نه؟ و اگر کسی بر ایشان خروج کرد آیا جاهل و کافر نیست؟!
بله، این روایت و روایات مشابه آن از جمله روایات بسیار مهم هستند و کسی که در برابر امام‌معصوم بایستد مرتکب گناه کبیره بغی شده است و در روایت بغی و باقی خیلی مذمت شده است. مثلا در روایتی آمده است که اولین گناهی که عذابش به مرتکب می‌رسد حتی در این دنیا، بغی است. اما اینکه کافر باشد نکته‌اش این است که مثلا در روایت داریم که: «من حارب علیا فقد کفر: هرکس با علی بجنگد کافر است.» خود امیرالمؤمنین به کسی که با او جنگیده بودند حکم کافر بودن نداد. بنابراین چنین کسانی کافر حقیقی هستند. یعنی مسلم حکمی هستند. یعنی از نظر احکام مسلمان هستند، اما از نظر اخروی کافر هستند، چون نه‌تنها به آنچه باید یعنی امامت ایمان می‌آوردند که نیاوردند، بلکه در برابر آن هم ایستادند.

البته مصداق به مصداق ممکن است فرق کند. مثلا معاویه ناصبی است. برای اینکه دشمنی با اهل‌بیت‌(ع) را دین خود قرار داده بود و بر امیرالمؤمنین‌(ع) و حتی بر حسنین (س) لعن می‌کرد و دشمنی‌ که از جنس دینی باشد مصداق ناصبی‌گری است و از منظر ما شیعیان نواصق، نه‌تنها کافر حقیقی، بلکه کافر حکمی هم هستند و حکام شخص کافر بر آنها بار می‌شود. اگر کسی مثل معاویه، دشمنی با اهل‌بیت‌(ع) را دین خودش قرار داده باشد، ناصبی حساب می‌شود. حتی در برخی روایات داریم که معاویه نسبت به خود پیامبر (ص) تا اواخر عمر دشمنی می‌ورزید. ازجمله زبیر بن بکار نقل می‌کند که روزی شنید که اذان می‌گویند و معاویه گفت تا اسم رسول‌الله را دفع نکنم آرام نمی‌شوم و حتی اگر این روایت درست نباشد به خاطر لعن امیرالمؤمنین‌(ع) ناصبی است.

یکی از خصوصیاتی که به حضرت نسبت داده شده «کثیرالطلاق بودن» بوده است؟ آیا نسبت دادن این امر به حضرت درست است؟ و اگر خیر قصد مخالفین حضرت از ایجاد این روایت جعلی چه بوده است؟
«کثیرالطلاق» بودن یا «مطلاق» بودن این‌گونه نیست. با این شبهه می‌شود چند جور مواجهه داشت. یک مواجهه کلامی است که براساس علم کلام بررسی کنیم و معصوم به جهت اینکه الگو است، می‌تواند طلاق بدهد، اما نمی‌تواند مطلاق باشد. بحث دیگر بررسی تاریخی این تهمت و نسبت است و این را آقای ویلفرد مادلونگ در کتاب «جانشینی حضرت محمد» به خوبی بررسی کرده است و از نظر شواهد تاریخی وقوع چنین ازدواج‌هایی مستند نیست و در منابع نشانی از این همسران متعدد نیست و ازدواج‌های حضرت طبق بررسی‌های مادلونگ طبیعی و متعارف بوده است. بحثی که پیش می‌آید این است که این حرف از کجا نشأت گرفته است؟ به نظر می‌رسد این نسبت در زمان خود امام‌ و در دوره معاویه مطرح نبوده است. چون از جانب معاویه این سخن در نسبت با حضرت مطرح نشده است. اگر معاویه چنین مساله ای از امام‌سراغ داشت حتما بیان می‌کرد.

پس احتمال دارد بنی‌امیه متأخر یعنی نزدیک به اواخر خلافتشان این شبهه را مطرح کرده باشند. در واقع بنی‌عباس بودند که خیلی روی این شبهه تأکید داشتند ازجمله در نامه منصور به نفس زکیه چنین نسبتی را به امام‌دادند. از آنجا که مهم‌ترین رقبای عباسیان بنی‌الحسن بودند و قیام‌های سادات حسنی آنها را آزار می‌داد. شروع به تحریف چهره نورانی امام‌مجتبی‌(ع) کردند تا رقبای خودشان را از میدان به در کنند. این را هم عرض کنم که آقای دکتر حسین مرادی‌نسب کتاب مستقلی در مورد نسبت «مطلاق» دادن به امام‌حسن‌(ع) و در رد این نسبت نوشتند که دوستان می‌توانند به آن مراجعه کنند.

آیا امام‌حسن مجتبی‌(ع) در جنگ‌هایی که به فتح ایران منجر شد، شرکت داشتند؟
خیر. امام‌حسن‌(ع) در فتوحات شرکت نداشتند. مهم‌ترین مستند حضور حسنین در فتوحات روایتی در تاریخ طبری است که براساس شواهد سندی و متنی این روایت، روایتی جعلی است، چون در سند علی بن مجاهد کابلی قرار می‌گیرد که فردی جعال و کذاب بوده است و نه‌تنها روایات جعلی می‎ساخته، بلکه برای آن روایات سند جعلی هم می‎ساخته است. ازجمله همین روایت چون آن را از فردی به نام حنش بن مالک تغلبی روایت کرده است. به این دلیل که خودش نمی‌توانسته مستقیم از ثالثی خبر بدهد، بلکه یک واسطه نیاز داشته است.

جالب اینکه روایت حنش بن مالک تغلبی هیچ جای دیگری نیست و روایتی دیگری از آن طرف نیامده است، پس چطور ممکن است که حسنین با سپاهی به فرماندهی سعید بن عاص تا شمال ایران بروند و هیچ‌کس دیگری جز حنش بن مالک خبر نداشته باشد. این روایت اشکالات محتوایی زیادی دارد و بقیه مستندات هم یا ضعف دارند و یا دارند به همین روایت ارجاعات می‌دهند. لذا حضور حسنین و به‌طور خاص امام‌حسن‌(ع) در فتوحات ایران و غیر ایران هیچ سند قابل اعتنا و حتی ضعیفی ندارد و همگی کذب هستند و برای اهداف خاص و مشروع نشان دادن فتوحات ساخته شده‌اند.

دلیل ازدواج امام‌حسن‌(ع) با جَعده چه بود؟ مگر برخی از انبیا و امامان معصوم نمی‌دانستند خطر خیانت حتی از سوی همسرانشان وجود دارد؟
اینکه آیا امام‌می‌دانستند که زن‌های آنها می‌توانند به آنها خیانت کنند باید گفت که بله، براساس علم لدنی می‌دانستند و نه براساس علم عادی. امام‌ در رفتار شخصی خود براساس علم عادی‌اش عمل می‌کند، اما اینکه چرا با جعده دختر اشعث ازدواج کردند، اشعث رئیس قبیله کنده بود و اصلا می‌خواست که پادشاه شود که با ظهور اسلام مواجه شد و به‌نوعی اسلام بساط او را برهم زد. لذا مسلمان شد و با درگذشت پیامبر (ص) مرتد شد و بعد که سپاهیان ابوبکر را دید به غلط کردن افتاد و دوباره اسلام آورد. این دفعه گفتند کاری کنیم که پایبند شود. لذا ابوبکر خواهر خودش را به او داد تا او را جذب کنند.

در دوره امیرالمؤمنین می‌بینیم که اشعث نقش مهمی دارد و روی یمنی‌های کوفه تأثیرگذار است. لذا هم فرمانداری آذربایجان به او داده می‌شود و هم ازدواج امام‌حسن با جعده را داریم که می‌شود گفت یک ازدواج سیاسی بود تا این وصلت سببی باشد برای اینکه اشعث نسبت به حکومت امیرالمؤمنین نرم شده و فتنه‌گری نکند که البته اشعث فتنه‌گری کرد و نقش مهمی هم در شهادت امام‌علی‌(ع) داشت. متأسفانه دخترش امام‌حسن‌(ع) را به شهادت رساند و پسرش محمد بن اشعث به مسلم بن عقیل امان داد و با اینکه امانش داده بود عبیدالله بن زیاد حضرت را به شهادت رساند. بعد هم محمد بن اشعث از قاتلین سیدالشهدا محسوب می‌شود. ممکن است بگویند این که اثر نکرد پس چرا اقدام شد. اقدام درست باید صورت بگیرد، گاهی نتیجه می‌دهد و گاه نتیجه نمی‌دهد و نتیجه ندادن دلیل نمی‌شود که اقدام درستی صورت نگیرد.

امام حسن‌(ع) اولین فرزند امام‌علی‌(ع) و اولین امام‌ بعد از ایشان هستند. پس چرا امامان از نسل امام‌حسن‌(ع) نیستند؟
امامت از امام‌حسن‌(ع) به برادرشان منتقل شد و از این جهت در نسل امام‌حسین‌(ع) استمرار پیدا کرد.
هیچ دلیل خاصی ندارد که امامان از نسل امام‌حسین‌(ع) نیستند. چون امام‌بعد از امام‌حسن (ع)، امام‌حسین بود و نه پسران امام‌حسن‌(ع) پس امامان در نسل امام‌حسین‌(ع) تداوم پیدا کردند. در اینکه بگویم امامت در نسل امام‌حسن‌(ع) قرار نگرفته است علت خاصی داشته وجود ندارد، چون امامت به برادر حضرت منتقل شده است. ضمنا تعیین امامت به اراده الهی است و اگر خدا می‌خواست در نسل امام‌حسن‌(ع) ادامه پیدا می‌کرد. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که برخی علمای اهل سنت ازجمله ابن قیم جوزیه گفتند که چون امام‌حسن‌(ع) صلح کرد و امام‌حسین‌(ع) به جهاد کرد، خداوند مهدی موعود را از نسل امام‌حسین‌(ع) برداشت و در نسل امام‌حسن‌(ع) قرار داد.

این حرف، حرف باطلی است، چون اتفاقا خدا امامان را از نسل امام‌حسین‌(ع) قرار داد و مهدی (عج) که آخرین امام‌است، از نسل امام‌حسین‌(ع) است و اینکه این‌ها فکر می‌کنند مهدی موعود سید حسنی است به جهت این است که مهدی (عج) فرزند حسن است. آن هم نه حسن مجتبی، بلکه حسن عسکری، چون این افراد در این زمینه به انحراف افتادند و فکر می‌کنند مهدی (عج) سید حسنی است، چنین توجیهی برای آن درست کردند که توجیه باطلی است و در روایات نبوی آمده است که: «الحسن و الحسین امامان قامَا او قعدا: حسن و حسین امام‌هستند، چه برخیزند و چه بنشینند.» یعنی چه قیام کنند و چه صلح کنند، هر دو در مرتبه امامت هستند و باز هم در روایت نبوی آمده است که: «الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنه» و هر دو سرور جوانان اهل بهشت هستند . هر دو امام‌بر حق کار کردند و تکلیفشان را ادا کردند و هر کدام به جای دیگری بود، همان کار را انجام می‌داد و تفاوت عملکرد آنها به دلیل شرایط حاکم بوده است، وگرنه اگر امام‌حسن‌(ع) با معاویه بیعت کرد، امام‌حسین‌(ع) هم بیعت کرد و هر دو صلح و بیعت کردند و امام‌حسن‌(ع) به شهادت رسید و دوره یزید را درک نکرد و امام‌حسین در آن دوره بود و بر علیه یزید قیام کرد و مسأله امامت که نسل امام‌حسین‌(ع) قرار گرفته است، بنابراین دلایلی نیست که می‌گویند.

آیا خانم سیده شریفه فرزند امام‌حسن‌(ع) بودند؟ برخی گفته‌اند سیده شریفه پس از واقعه عاشورا، همراه اسرای کربلا از کربلا به کوفه برده شد. در مسیر انتقال اسرا از کوفه به شام، در حوالی شهر حله به دلیل شدت رنج‌ها و مصائب، از ادامه مسیر بازماند و به شهادت رسید؟ آیا این سخن درست است؟
خیر. ما در فرزندان امام‌حسن‌(ع) دختری به نام شریفه نداریم. اگر هم کسی فکر می‌کند که شریفه لقب است و اسم نیست، باز هم در آن مزار دختر امام‌حسن‌(ع) مدفون نیست. اساسا این‌گونه نیست که هیچ‌یک از دختران امام‌حسن‌(ع) در زمان اسارت در آن محل از دنیا رفته و در آنجا دفن شده باشند. شهرت این مسأله امر جدیدی است. پس سوال پیش می‌آید که در این مزار چه کسی مدفون است؟ جوابش این است که در این مزار بانویی مدفون است که نسبش به امام‌حسن مجتبی‌(ع) می‌رسد. دختر سید طاووس به نام شرف‌الاشراف در قرن هفتم زندگی می‌کرده است. بنابراین سیده شریفه درست است، اما نه به معنای دختر امام‌حسن‌(ع) بودن، بلکه از نوادگان آن حضرت است. این مسأله در مورد زیارتگاه امر شایعی است که یک نفر را به نام جد اعلایش نسبت می‌دهند و بعد مردم خیال می‌کنند که آن فرد فرزند مستقیم امام‌است، درحالی‌که ممکن است در این میان واسطه‌های زیادی وجود داشته باشد.

امام‌حسن مجتبی‌(ع)

چرا در زیارت وارث، نامی از امام‌مجتبی‌(ع) نیامده است؟
اولا این زیارت مخصوص سیدالشهدا است و ثانیا از این جهت امام‌حسین‌(ع) به‌عنوان وارث امام‌مجتبی‌(ع) مطرح شدند که حسنین هر دو وارث امیرالمؤمنین هستند، چون امام‌حسین‌(ع) از نظر شأن و رتبه و مقام مانند برادرشان هستند و اینکه امام‌حسین‌(ع) وارث امام‌حسن هستند در زیارت وارث اشاره‌ای به امام‌مجتبی نشده است. در صلوات بر حجج طاهره که از امام‌عسکری‌(ع) روایت شده، صلوات بر حسنین با هم آمده است که این نشان می‌دهد این دو بزرگوار در یک جایگاه هستند.

در روایت است که امام‌حسن‌(ع) با پای پیاده به حج می‌رفتند؟ آیا روایت درست است یا خیر و چرا؟
بله، حضرت با پای پیاده به سفر حج می‌رفتند. البته این عمل مخصوص ایشان نیست، بلکه درباره سایر معصومان هم حکایت شده است. ازجمله امام‌حسین (ع). حتی در روایتی می‌گوید که مرکب داشتند، ولی سوار نمی‌شدند و پیاده می‌رفتند. این عمل به جهت فروتنی و تواضع در برابر خدای تعالی است که در این سفر عبادی سالک که امام‌است و قصد مشرف شدن به حج را دارد پیاده حرکت کند و ما زیارت پیاده را درباره امیرالمؤمنین و امام‌حسین‌(ع) در روایت داریم. در مورد حج این گزارش‌ها را داریم که معصومین پیاده می‌رفتند. مرحوم شیخ طوسی نکته جالبی در مورد پیاده به حج رفتن می‌گفتند. ایشان می‌گفتند که این عمل بستگی به حال حاجی دارد. اگر کسی توانش را دارد و پیاده رفتن به حج به او لطمه‌ای نمی‌زند پس بهتر آنکه پیاده برود، ولی اگر کسی پیاده برود دیگر توان حج کردن را ندارد و انجام اعمال برایش سخت می‌شود باید که سواره برود. در مورد امامان معصوم علاوه بر علاقه این توان وجود داشته و این عمل هم فقط در یک سفر نبوده، بلکه بارها و بارها تکرار می‌شده است. شاید بزرگان، عرفا و علما هم به همین سیره عامل بودند، چنانچه در شعر حافظ می‌خوانیم:
«در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کنند خار مغیلان غم مخور »
که حافظ در این بیت صراحتا به پیاده رفتن به حج اشاره می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...