نمایشنامه «من و خاله‌ جانم» اثر موریس پنیچ منتشر شد.

به گزارش ایبنا موریس پنیچ، نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر کانادایی بیش از سی نمایشنامه نوشته که نیمی از آن‌ها در قالب کتاب به چاپ رسیده است و تعدادی از آثارش در استرالیا، اروپا، ‌آمریکا و آسیا ترجمه شده است.

کمدی سیاه «من و خاله ‌جانم» که فقط دو شخصیت دارد، از معروف‌ترین آثار موریس پَنیچ است که اولین‌بار در سال 1996 منتشر شد و تاکنون به بیش از بیست زبان ترجمه و اجرا شده است.

در قسمتی از نمایشنامه «من و خاله جانم» می‌خوانیم:
«به خودش مسلط می‌شود و یک متر نواری درمی‌آورد و در همان حال که گرِیس دارد غذا می‌خورد او را اندازه می‌گیرد. راستی در مورد خاکستر هم یه فکر بکری کردم. فکر کردم با یه‌کم خاک مخلوطتون کنم آماریلیس بکارم. خوشتون میاد؟ (با دیدن نگاه گریس) چه تونه شما؟ پیشنهاد از این هیجان‌ انگیزتر؟! سینی را می‌برد. به نظرم به اندازه کافی خوردین. (مکثی می‌شود و همدیگر را زیر نظر می‌گیرند.) عمرا توی تابوت جا بشین.»
 
«من و خاله‌جانم» در حوادثی شکل می‌گیرد که وقتی یک فرد بسیار خودمحور و کم عمق به واسطه خطاها و بی احتیاطی‌های خود، در وضعیت زندگی و مرگ با عواقب عمیق و دور از ذهن قرار می‌گیرد. این نمایشنامه گفت‌وگویی ظالمانه، توهین آمیز و طنز بین خاله و خواهرزاده است و بیشتر با تک گویی کِمپ، خواهرزاده پیش می‌رود و در پرده اول هیچ جمله‌ای از سوی خاله نمی‌خوانیم. کِمپ در این مونولوگ مختصری از زندگی و دوران کودکی خود را به طور پراکنده بازگو می‌کند.

نشر نی نمایشنامه «من و خاله‌جانم» اثر موریس پنیچ با ترجمه پژمان طهرانیان را در 98صفحه، 1000 نسخه و با قیمت 16000 تومان منتشر کرده است.

هنر |
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...