فاطمهسادات عبادی | هنرآنلاین
کتاب «تئاتر و اسلام» [Theatre and Islam] نوشته ماروین کارلسون [Marvin A. Carlson] بهتازگی با ترجمه مشترک بهزاد لطفی و الهام معدنی در نشر لگا منتشر شده است. اثری که ارتباط تئاتر با جهانی گستردهتر را بررسی کرده و زوایای گوناگون آن را در دورههای مختلف و کشورهای خاورمیانه به بحث نشسته است.
کارلسون دارای نشانهای مهم ادبی فراوان در امریکا، از جمله جایزه آکادمی «هنر و علم امریکا» معادل جایزه شوالیه در فرانسه است. استاد بازنشسته دانشگاه شهر نیویورک، پژوهشگر تئاتر در عرصههای گوناگون نظیر مطالعات تطبیقی، مطالعات خاورمیانه، مطالعات تئاتر و اجرا و مطالعات دوران مدرن آغازین در جهان است. نویسنده کتابهای فراوانی درباره تئاتر از جمله معروفترین آنها «نظریههای تئاتر» (۱۹۹۳) که تا به حال به هشت زبان برگردانده شده و همچنین کتابی که مقدمه تالیف کتاب «تئاتر و اسلام» بود یعنی «تئاتر الجزایر، مراکش و تونس» (۲۰۱۱).
او در حال حاضر مشغول کار مشترکی بر روی پروژه تعزیه و ترجمه برخی متون تعزیه به انگلیسی است. انتشار کتاب «تئاتر و اسلام» انگیزه گفتوگو با لطفی و معدنی، هر دو پژوهشگر، مترجم و مدرس هنرهای نمایشی است:
با توجه به این که بخش مهمی از کتاب «تئاتر و اسلام» به تعزیه ارتباط دارد و مشارکتی که در میراث جهانی ادبیات نمایشی داشتهایم؛ علاقهمند به ترجمه فارسی آن شدهاید؟
معدنی: اینکه بتوانیم خود را از چشم یک خارجی یا بیگانه مشاهده کنیم همیشه وسوسهکننده است. مطمئنا هر پژوهشگر حوزه تئاتر به محض رویارویی با این کتاب یا بهصرافت ترجمه آن میافتاد یا حسرت میخورد که چرا ترجمه نشده است. شاید ما فقط زودتر با آن برخورد داشتیم.
لطفی: تلاش مداومی از زمان کشف درونمایه و فرم دراماتیک تعزیه به این سو بوده تا بتوان در جهان به توانشهای آن رسمیت بخشید با این امید که جای خود را در بخشی از تاریخ تئاتر جهان باز کند؛ ولی علیرغم این تلاشها از سوی بهرام بیضایی، جمشید ملکپور و پژوهشگران خارجی همچون ویلم فلور، چلکووسکی و بسیاری دیگر هنوز این اتفاق به دلایل عدیده رخ نداده است. ماروین کارلسون مقدمه کتاب خود را با همین نقد آغاز میکند که چرا در کتاب «تاریخ تئاتر جهان» اثر اسکار براکت به میراث نمایشی دیگر ملل شرقی از جمله خاورمیانه و بهویژه ایران اشارهای نشده است. در آن کتاب با وجود ویرایشهای متعدد متاخر، هنوز جایی درخور برای ایران و تعزیه وجود ندارد.
آقای لطفی، بهنظرم اهمیت کتاب در این است که نویسنده به وجه دراماتیک تعزیه توجه ویژهای دارد و از قدرت تئاتر میگوید. درست است؟
بله. پیشنهاد مهم و البته نهچندان تازهای را مکرر میکند که بیایید بهوجه دراماتیک تعزیه هم مجالی بدهیم و از این جهت یک قدم پا را فراتر از موضوع کتاب هم میگذارد که بهنظر میآید دلیل آن ایمان نویسنده به قدرت تئاتر است که میتواند از محدوده خود با ترکیب با دیگر مقولات بسیار فراتر رود. این کتاب بالاخره شرح دقیق، هر چند مختصر، از برخورد جهان عرب مسلمان با تئاتر ارائه میدهد. بهویژه به کشورهای مصر، الجزایر، مراکش، تونس، قطر، عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس میپردازد. در الجزایر تئاتر و اسلام با مبارزه در برابر استعمار و سانسور فرانسویها ترکیب میشود، در مراکش با جنبش مدارس آزاد برخورد هیستریک با استعمارگران به بازگرداندن تمامعیار سنتهای ملی و اسلامی به رهبری سلفیها میانجامد، در مصر علیرغم طلایهداری در تئاتر مدرن به سبک اروپایی، درام و نمایشنامهنویسی از مضامین اسلامی فراتر نمیرود و سنتی ویژه را بنا نمینهد، و در عربستان تئاتر به صخره سخت بنیادگرایان برخورد میکند.
در جهان تشیع و بهویژه در ایران، بهلطف سنت نمایشی پیشااسلامی، اسلام راهی بهجز ترکیب با نمایش ندارد و تعزیه در حکم سنت نمایشی و نمایشنامهنویسی از پایین شکل میگیرد و از پس سالیان دراز زنده میماند. در حالی که دیگر کشورهای اسلامی برخورد سلبی پیشه کردند، مسلمان شیعه جریان تبلیغی خود را از مجرای نمایش پی گرفت؛ نهتنها مقاومتی نکرد و آن را پذیرفت بلکه همچون ابزاری در جعبه ابزار خود گنجاند.
با توجه به این که کتاب به برخورد اسلام با پدیده تئاتر میپردازد. این مزیت را دارد که سعی کرده از نگاه اروپامحور فاصله گرفته و همه اتفاقات نمایشی را از چشم سنت تئاتری اروپایی ننگرد. آیا در این زمینه موفق بوده است؟
لطفی: پاسخ این پرسش همراه با چون و چراست. بهصورت کلی پروژه MENA در آکادمیهای غربی به سیاست واحدی در این مقولات نرسیدهاند و صرفا قدمهای ابتدایی در حال برداشتن است. یک جریانی در حال گسترش است با این منطق که برخی ممالک و تمدنها مجال یا امتیاز برساختن خود را در اذهان جهانیان در همان سطحی که کشورهای غربی از طریق رسانهها انجام میدهند ندارند. این پروژه از طریق برخی مستشرقان و از دیگر سو، از سوی مهاجران هندی، پاکستانی، عرب و بعضا ایرانی پی گرفته میشود ولی بهدلایل بسیار بهویژه عطف به مسایلی که در کشورهای خودمان همچنان نااندیشیده و نازیسته هستند، سرعت مطلوبی ندارد.
بهعنوان مثال تعزیه از سوی ما درست به جهان معرفی نشده است تا آنجایی که بیشتر مجذوبان این فرم دراماتیک از کشورهای غربی - پس از برخورد اولیه با آن در جشن هنر شیراز - سعی در شناخت و معرفی آن در سطح جهانی داشتهاند. در کتاب بهصورت مفصل به تجربه نمایش تعزیه در جشنوارههای خارجی پرداخته میشود. این اتفاق در حالی است که از دید کارلسون موزه تعزیه که دو سال پیش در اردبیل گشوده شد همچون به بند کشیدن توانشهای یک موجود زنده است که میتواند موتور محرکه یا پی بنای عظیم تئاتر ایرانی شود و ما بهشکل بهتآوری در این باره غفلت میکنیم.
معدنی: پژوهشهای فارسی همچنان بر روی این مقوله انجام میگیرد ولی تعزیه نیازمند تحولی است در شیوه نگاه به آن تا شاید بتوان یک قدم به پیش رفت. این روزها اجراها تا اندازهای نازل و گهگاه فکاهی و بیکیفیت از جهت صحنه، صدا و بازیها هستند که نهتنها کسی را جذب نمیکند بلکه مثلا شیر تعزیه در شبکههای اجتماعی توسط جوانان مضحکه میشود چراکه بیشتر آن را به پارودی تعزیه تبدیل کردهاند.
کتاب «تئاتر و اسلام» از مجموعه «تئاترکاوی» انتشارات لگا نشر یافته است. این مجموعه چه هدفی را دنبال میکند؟
معدنی: یک پروژه الگو برای هر فعالیت بینارشتهای است. نام تلاشهای بینارشتهای بعضا دچار سوتعبیرهای بسیار شده، تقریبا مشابه همان سرنوشتی که برای موسیقی فیوژن در ایران رخ داد. تصور این بود که با این امکان حال میتوانیم هر چیزی را با دیگری ترکیب کنیم و قواعد این امر نادیده گرفته میشد.
لطفی: مثلا کتاب «تئاتر و سرگرمی» که تا ماه آینده وارد بازار نشر خواهد شد به دست استادی سپرده شده که سالها هم در تئاتر دارای سابقه آکادمیک است و هم در مقوله سرگرمی دارای پژوهشهای معتبر با یادکرد و بازدید بسیار بالاست. یا کتاب «تئاتر و اخلاق» نیز به دست کسی سپرده شده که علاوهبر تسلط بر تئاتر بر فلسفه اخلاق و بهویژه فلسفه اخلاق لویناس مسلط است. حتی کتاب «تئاتر و حیوانات» توسط استاد تئاتر دانشگاه لیدز نگارش شده که پیشتر کتاب مفصلی در رابطه با عمل تئاتری حیوانات در پرفورمنسها نگاشته است. روششناسی کتابها بسیار معقول و بهاندازه از هر دو حوزه مورد بحث در خود دارد و هر فصل موضوع خود را با بررسی مهمترین کتابهای آن پژوهش به بحث مینشیند و به استاندارد بالایی دست یافته است. دستکم کتابهایی که ما برای مجموعه تئاترکاوی به عنوان دبیران برگزیدیم، با این معیارها و بیشتر گزینش شدهاند.
این کتاب اوایل سال از سوی نشر نیماژ منتشر شده است. آیا این ترجمه را مطالعه کردهاید؟ و یا از نشر آن اطلاعی داشتید؟
معدنی: علاوهبر آن، دستکم یک فرد و انتشارات دیگر هم به دنبال ترجمه این کتاب بود ولی هر بار که کسی درخواست ترجمه آن را داشت، کارلسون به ما اطلاع میداد. کار به جایی رسید که از او خواستیم برای کتاب پیشگفتاری اختصاصی بنویسد تا اعتبار کتاب حفظ شود.
لطفی: در این پیشگفتار همدلانه، نکاتی بسیار روشن از تحسین او درباره تعزیه و هنر ایران ارائه شده که باعث شگفتی ما نیز شد. از این جهت، می توان گفت ماروین کارلسون بهعنوان یکی از مهمترین پژوهشگران تئاتری زنده دنیا مهر تاییدی بر تمام تلاشهای پیشکسوتان و بزرگان ما که سالها با هزار زبان، کتاب و مقاله سعی در معرفی تعزیه بهعنوان مشارکت ایرانیها در میراث هنرهای نمایشی جهان داشتند زده است.
اگر نکتهای باقی مانده است، اشاره کنید.
معدنی: برای ترجمه کتاب زحمت بسیاری کشیده شد. برگردان کلمات عربی وقتی مجبور باشید از انگلیسی آنها را دوباره بازشناسید، کاری طاقتفرسا و زمانبر است. از طرفی محتوای عربی بهاندازه محتوای فارسی در اینترنت موجود نیست و کار پژوهش را با مشکل روبهرو میکرد. در این موارد منابع کتابخانه ملی کمی کمک کرد.
لطفی: در این اثر مخاطب را با لغات پیچیده و مضامین ناشناخته تنها نگذاشتهایم و کتاب پاورقیهای بسیاری دارد که میتواند مخاطب غیرحرفهای تئاتر یا پژوهشگر دینی غیرتئاتری را نیز راضی کند. در چاپ دوم کتاب که ابتدای سال ۱۴۰۲ به بازار میآید مقالاتی نیز اضافه خواهد شد که ایده کتاب در مورد تعزیه را بیشتر پیش میبرد. همچنین شرح برخورد دو پژوهشگر تئاتری غربی با تعزیه در جشنوارههای خارجی اضافه میشود که امیدواریم همه ما را تکانی دهد تا شاید تعزیه را با تلاشی مضاعف به نقطهای جهانی نزدیک کنیم.