کتاب تصویری «چرا موز نمی‌خوری؟» [Would You Like a Banana] نوشته یاسمین اسماعیل [Yasmeen Ismail] با ترجمه مهدی حجوانی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

چرا موز نمی‌خوری؟» [Would You Like a Banana] نوشته یاسمین اسماعیل [Yasmeen Ismail]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب بیست‌ویکمین عنوان از مجموعه «کتاب‌های تصویری» و یکی از کتاب‌های «فندق» است که این‌ناشر برای کودکان چاپ می‌کند.

در کتاب‌های تصویری، نویسنده و تصویرگر به یک میزان در بردن بچه‌ها و مخاطبان به دنیای داستان، سهیم هستند. به این‌ترتیب، بچه‌ها به دنیای داستان می‌روند و والدین به دنیای کودکی‌شان.

کتاب «چرا موز نمی‌خوری؟» درباره یک‌میمون سیاه است که هرچه به او می‌گویند موز بخور، می‌گوید «نه!». مخاطبان اصلی‌اش هم بچه‌های کوچولویی هستند که گاهی برای نخوردن، هزار و یک‌جور بهانه می‌آورند، هم بزرگ‌ترهایی که بارها با این‌موقعیت روبرو شده‌اند.

یاسمین اسماعیل نویسنده این‌کتاب، متولد ایرلند است و کتاب‌های زیادی مثل این‌کتاب برای بچه‌ها نوشته و جوایزی هم در کارنامه دارد.

ترجمه فارسی «چرا موز نمی‌خوری؟»، با ۳۲ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...