شماره ۱۴۰ ماهنامه «آزما» با طرح جلد کامبیز درم‌بخش منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این ماهنامه با یادداشتی از هوشنگ اعلم - سردبیر «آزما» -  با عنوان «انسان گرفتار در گرداب هلاک» و یادداشتی از ندا عابد - مدیر مسئول این ماهنامه - با عنوان «ما هم نسلی بودیم...»  آغاز می‌شود.

 همچنین مطلبی با عنوان «هنر و اندیشه در چنبره رکود»  شامل دیدگاه‌های قطب‌الدین صادقی، علیرضا بهرامی، بهرام دبیری، پیام فروتن و مشیت علایی در بخش گزارش چاپ شده است.

پرونده این شماره از «آزما» نیز به طنز  با عنوان «طنز، تلخند رنج و یا قهقهه اعتراض» پرداخته و «گفتن با زبان بدن» گفت‌وگو با کامبیز درم‌بخش در بخش نمای نزدیک، «نمایش طنز، زیر سایه سیاه پول!» گفت‌وگو با نغمه ثمینی و «سیاه صحنه نگهبان آتش‌ و نور» گفت‌وگو با جواد انصافی در بخش در حوالی صحنه، «من محصول برهوتم» گفت‌وگو با پوریا عالمی، «طنز مدرن یک فوق رسانه است» گفت‌وگو با جواد مجابی و «طنز زبان دوم مردم ایران است» گفت‌وگو با نصرالله حدادی در بخش گفت‌وگو، «طنز، پیش و بعد از عبید» از ناصر نیکوبخت، «ناز و فسون، یا ضربه شلاق» از جهانگیر صفری،  «طنز، آبی بر آتش دل‌های سوخته» از سرمد قباد و «طنز ابزاری برای مبارزه بدون خشونت» از سیمین‌دخت گودرزی در بخش مقاله درج شده است.

 بخش «گپ و کتاب» این شماره از «آزما» هم با این مطالب همراه است: «ما کار همدیگر را نمی‌خوانیم» و «به راحتی گاز زدن یک شکلات».

همچنین داستان خارجی، داستان ایرانی و پیشخان کتاب دیگر بخش‌های این نشریه هستند.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...