طلبه‌های قمی درمعبد بهایی‌های هندوستان | جام جم


کتاب «گاو و فلفل» اولین کتاب علی بهاری است. نویسنده‌ای که احتمالا تا امروز اسمش را نشنیده‌ باشیم اما با توجه به طنز گیرای این کتاب، از این پس بیشتر خواهیم شنید. آنچه در ادامه خواهید خواند، مروری بر کتاب گاو و فلفل است که کتاب را اسپویل می‌کند.

خلاصه گاو و فلفل»  علی بهاری

«گاو و فلفل» مجموعه خاطرات طنز نویسنده از سفر گروهی از طلاب ایرانی است که تصمیم می‌گیرند برای تقویت زبان انگلیسی خود، به یک کشور انگلیسی‌زبان سفر کنند. البته گزینه‎‌های روی میز زیاد دندان‌گیر نیست. حتی ابتدا مقصد سفرشان اوگانداست و بعدا با لطایف‌الحیلی راهی هندوستان می‌شوند که باید در کتاب بخوانید. یک سفر۲۰روزه با کلی ماجراکه شما راتا آخر کتاب به دنبال خودش می‌کشد.گاو و فلفل دور تندی دارد که مقتضای طنزپردازی است و زیاد به جزئیات نمی‌پردازد. با این حال یک سفرنامه‌ قابل قبول است که با موفقیت کامل شما را از سفر به هند منصرف خواهد کرد. البته باتوجه به توسعه نامتوازن کشور هند، اگر مسافران این داستان پول و پله بیشتری در اختیار داشتند، قطعا سفرشان به نحو دیگری بود اما یکی از دو پایه‌ اصلی موقعیت طنز کتاب، منوط به همین بی‌پولی است.

پایه دوم موقعیت طنز کتاب هم این است که مسافران ما هشت طلبه‌ سطح عالی حوزه علمیه قم هستد که در بلاد کفر و هزار مذهب هند قرار گرفته‌اند. تصورکنید که حتی وقتی آب معدنی می‌خرید، مجبورید اول بطری آن را بشورید تا ازاله‌ نجاست شود و بعد آب داخل آن را بنوشید. همین موضوع باعث شده کتاب برای افراد مذهبی و علی‌الخصوص طلاب، جذابیت خاصی داشته باشد. تصورکنید هشت طلبه قمی، باهمان یقه‌های بسته و ریش بلند و عقیق یمنی دردست راست‌شان، وارد معابد هندوهای بت‌پرست و بهائیان اسرائیلی می‌شوند. با آنها صحبت می‌کنند و البته درعین حال می‌ترسند ویزای‌شان به خاطر این صحبت‌ها باطل شود یا به خاطر مراوده با این افراد در ایران برای‌شان مشکل ایجاد شود.

این موقعیت به خودی خود و به تنهایی آن‌قدر عجیب و خنده‌دار است که کتاب خاطرات را به یک طنز قابل قبول مبدل کند. باقی اقشار جامعه هم به نسبت میزان مراوده با قشر روحانی از این کتاب لذت خواهند برد. کسانی که با این قشر دشمنی دارند به مشکلاتی که برای آنها پیش می‌آید، می‌خندند و کسانی که علقه‌ای با ایشان دارند به دلیل آشنایی بیشتر با سبک زندگی طلبگی از آن استفاده بیشتری خواهندکرد.عبارات وشوخی‌های علمایی کتاب هم کم نیست و به‌خوبی برای شما فضای خاطره‌گویی یک فرد مذهبی را تداعی خواهدکرد.توضیحاتی هم برای عبارات تخصصی روحانیون آمده که قضیه را کاملا برای مردم دیگر شیرفهم می‌کند و بیان طنز و روانش هم برای خود طلاب جذاب است.یعنی هر دو قشر ازخواندن این کتاب لذت خواهند برد.

البته باید بدانید که بین طلاب همه مدل طیف فکری پیدا می‌شود. این گروه هشت‌نفره هم از این موضوع مستثنی نیست. بین‌شان افرادی هستند که حاضر نیستند آبمیوه ساخت کوکاکولا را بخورند و فردی هم هست که حاضر است جور آن چند نفر را بکشد. طلبه‌ای که می‌خواهد همه اهالی هند، علی‌الخصوص خانم‌های جوان رابه راه راست هدایت کند و حقانیت اسلام شیعی را برای‌شان به اثبات برساند. در کنار طلبه‌ای که معتقد است تغییر باورها به این آسانی‌ها نیست و ترجیح می‌دهد با وارد نشدن به حریم باورهای دیگران، خودش را از خطر جدال دور نگه دارد.

ماجرای کتاب حدودا پنج سال پیش اتفاق افتاده اما با توجه به برخی شوخی‌های کتاب، معلوم است‌ که به‌تازگی نوشته‌شده. شوخی با نرخ دلار و سیاست‌های بانک‌مرکزی هم‌ از همین دست شوخی‌هاست. نمی‌دانم در پایان این سفر و به قول خودشان قرنطینه زبانی، چقدر به مهارت گفتاری و شنیداری این طلاب افزوده شده. با این وجود مطمئنم اگر مسئولان امر در آینده فکر همچنین ایده‌ای درسر داشته باشند، هندوستان را از گزینه‌های روی میزشان دور خواهند کرد. به طوری که اولویت اوگاندا هم در بین گزینه‌ها بیشتر از هندوستان باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...