مجموعه‌ای از وسایل شخصی سیلویا پلات [Sylvia Plath]، شاعر نامدار آمریکایی از جمله نامه‌های عاشقانه او به همسر انگلیسی‌اش تد هیوز [Ted Hughes] در حراجی ساثبیز [Sotheby's] چکش می‌خورد.

سیلویا پلات [Sylvia Plath]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، این حراجی روز ۹ جولای (حدود یک هفته دیگر) آغاز می‌شود و در آن ۵۵ قطعه بازمانده از زندگی شخصی و خصوصی پلات در معرض تماشا و فروش قرار می‌گیرد. کتاب مقدس خانوادگی پلات، حلقه ازدواج، یک آلبوم خانوادگی و البته چند طرح از آثار بازمانده از زندگی خصوصی شاعر آمریکایی است که چوب حراج می‌خورد.

سیلویا پلات [Sylvia Plath]

اما مهم‌ترین بخش حراجی ساثبیز در شب سیلویا پلات ۳۲ نامه است که برخی را در اکتبر ۱۹۵۶ و تعدادی دیگر را تا سال ۱۹۶۱ خطاب به تد هیوز نوشته و ارسال کرده است. این نامه‌های بیشتر عاشقانه علاوه بر داشتن ارزش ادبی و تاریخی، به افزایش شناخت مردم و کارشناسان از کیفیت رابطه میان یکی از بزرگ‌ترین و مرموزترین زوج‌های تاریخ ادبیات انگلیسی کمک می‌کند.

سیلویا پلات [Sylvia Plath]

سیلویا پلات و تد هیوز در ۱۹۵۶ ازدواج کردند و زندگی مشترک‌شان بیش و پیش از عاشقانه بودن، همراه با هیاهو و جنجال بود. شاعره آمریکایی در چند نامه خود از دور افتادن از محبوبش به دلیل درس خواندن در کمبریج لب به گلایه گشوده و واژه‌های عاشقانه خطاب به او استفاده کرده است. هر ۵۵ اثر حاضر در حراجی ساثبیز از مجموعه شخصی فریدا هیوز، دختر سیلویا و تد آمده است.

با اینکه به نظر می‌رسید پلات و هیوز از زندگی عاشقانه‌شان لذت می‌برند، سیلویا در ۱۹۶۳ و در حالی که فقط ۳۰ سال داشت خودکشی کرد. او در حالی با فرو بردن سر در اجاق گاز به زندگی کوتاه خود پایان داد که فرزندان خردسالش در خانه بودند اما پیش از خودکشی راه‌های رسیدن گاز را به اتاق بچه‌ها مسدود کرده بود تا آنها از آسیب احتمالی در امان بمانند.

حراج ابزار و وسایل شخصی سیلویا پلات روز نهم جولای در حراج‌خانه ساثبیز آغاز می‌شود و تا ۲۱ جولای ادامه می‌یابد. تد هیوز در ۱۹۹۸ در سن ۶۸ سالگی در لندن از دنیا رفت.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...