رمان «گره دریایی» به‌قلم وحید حُسنی‌هنزایی توسط نشر صاد منتشر شد. این اثر روایت تلاطم‌های زندگی دریانوردانی است که از فداکاری‌های‌شان، دوری‌ها و دلتنگی‌های‌شان کمتر شنیده‌ایم.

گره دریایی وحید حُسنی‌هنزایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «گره دریایی» روایت لحظه‌هایی ست که بر عرشه‌ کشتی سپری می‌شود. دریا برای آنان تنها صحنه طلوع و غروب زیبای خورشید بر کرانه‌های دور نیست، دریا عشقی است که می‌سوزاند و می‌سازاند.

این اثر یک رمان متفاوت از یک شغل متفاوت است. قبل از این رمان، نادر ابراهیمی در مجموعه رمان «بر جاده‌های آبی سرخ» دستی به زندگی میرمهنای دوغابی زده بود. شاید بتوان گفت، گره دریایی یک گذر کوتاه بر داستان دریانوردان امروزی‌ است. در این اثر داستانی به بحث‌های دریایی، نفتی و مقاومتی نیز پرداخته می‌شود.

در ابتدای کتاب گره دریایی می‌خوانیم:

«گره پشت گره! پیچِ باز نشدنی پشت پیچ‌ باز نشدنی دیگر و فیش‌هایی که به هم نمی‌خورند. حالا که فقط چند ساعت تا موعد تحویل نفت‌ها مانده است این حسگرها شده‌اند قوزِبالاقوز. من قربانی یک تشابه لفظی شدم. دل‌سوزی فقط اسمش سوختن است، دل کسی را سوزاندن هم فقط اسمش سوزاندن است؛ یک مفهوم استعاری یا یک سوزش مجازی، وگرنه که دل کسی نمی‌سوزد. ولی سوختن در بخار روغن یک سوزش واقعی است. ذهنم دارد تاول می‌زند.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...