فروزان آصف نخعی | خبرآنلاین


دکتر شهرام پازوکی تنها راهِ گفت‌وگوی ادیان را از طریق عرفان می‌داند. او در سخنرانی ای تحت عنوان «عرفان تنها راه گفت‌وگوی ادیان» تاکید کرد: «عرفان تنها راه گفت‌وگوی ادیانی ابراهیمی یهود، مسیحیت واسلام (در برابر ادیان اصطلاحا شرقی) است، مشاهده می‌کنیم اگر قرار باشد گفت‌وگویی میان ادیان صورت بگیرد، این موضوع به طور قطع با دیدگاه عرفانی خواهد بود. یعنی هیچگاه میان اهل علم، فقها و شریعت ادیان، نمی‌تواند گفت‌وگو صورت بگیرد.»

God and man in the Quran خدا و انسان در قرآن م‍ع‍ن‍ی‌ش‍ن‍اس‍ی‌ ج‍ه‍ان‌ب‍ی‍ن‍ی‌ ق‍رآن‌/ ن‍وش‍ت‍ه‌ ت‍وش‍ی‍ه‍ی‍ک‍و ای‍زوت‍س‍و

این استاد دانشگاه درباره دلایل این که چرا در فقه و کلام نمی‌تواند گفت‌و‌گو صورت بگیرد، می‌گوید: «این که در این علوم نمی‌تواند گفت‌وگو صورت بگیرد، هرچند نمی‌توان در این باره مطلق سخن گفت، ولی ماهیت علم فقه و ماهیت علم کلام به گونه ای است که در آن ها نمی‌توانند گفت‌وگو ایجاد کنند. به عبارت دیگر نمی‌توانند در میان متکلمان، کسی مانند مولانا، یا ابن عربی پیدا کنند، تا بتواند گفت‌وگو بکند. گفت‌وگو کردن به معنای بحث یا صحبتی که شما با من می‌کنید و امثالهم نیست. بلکه به معنای «همدلی» است. »

او در ادامه افزود: «درواقع این جا از مولانا کمک می‌گیرم که همزبانی ممکن است پیدا شود، ولی همدلی یافت نمی‌شود. همدلی همان طور که از عنوان آن برمی آید، مربوط به دل است. دل محور همه مباحث عرفانی است. اگر در سلوک عرفانی نگاهی بیندازیم، در می‌یابیم مساله اصلی فرد، تصفیه دل است، اگر صحبت از معرفت می‌کند، معرفت قلبی است، زیرا درعرفان، کانون توجهات از همزبانی به همدلی میان ادیان سوق می‌یابد، و به قول مولانا همدلی از همزبانی بهتر است. این همدلی، در این جا منتهی به پیدا شدن سروکله عرفان می‌شود.»

پازوکی سپس به شناخت عرفانی توشی‌هیکو ایزوتسو [Toshihiko Izutsu] اشاره می‌کند. (ایزوتسو زبان‌شناس، قرآن‌پژوه، اسلام‌شناس و فیلسوف ژاپنی بود. وی پژوهش‌ها و نوشته‌های بسیاری در فلسفه تطبیقی و بررسی تطبیقی ادیان از خود به یادگار گذاشت.) از نظر پازوکی او می‌خواهد نشان دهد اشتراکات عرفانی میان ابن عربی، چوانگ تسو و لائوتسو چه مواردی هستند. پازوکی می‌گوید: «وقتی نگاه کنید به نوشته مرحوم ایزوتسو، می‌بینید او تلاش می‌کند اشتراکات عرفانی بین یک عارف مسلمان به نام ابن عربی در آندولس، را با یک حکیم چینی تائویی (با اختلاف تا 1800 سال، و فاصله جغرافیایی بین چین و آندولس) و همچنین چوانگ تسو، یا لائوتسو، بررسی کرده، و بگوید این ها در حقیقت امر، از یک چیز سخن می‌گویند. اما این همدلی، چیزی نیست که در فقه یا کلام، یا فلسفه پیدا شود.»

او با تاکید مجدد بر این که «ایراد از فقه، کلام، یا فلسفه نیست» می‌گوید:« ماهیت دانش های مذکوریعنی با حصاری که در فقه، کلام و فلسفه، وجود دارد اجازه نمی‌دهد، این همدلی محقق شده و فرد متکلم به آن برسد.»

این استاد دانشگاه با اشاره به تاریخ تحولات عرفان یهود و شباهت اش با عرفان اسلامی می‌گوید: «با بررسی تاریخ عرفان یهودی، درمی یابیم، چند جریان عرفانی یهودی وجود داشته و دارد. عرفان مرکبا، عرفان حسیدی، و از همه مهمتر عرفان کابالا (از ریشه قبول عربی )، از بخش های مختلف عرفان یهودی است، و هنگامی که به یکی از مهمترین آثار این ها یعنی کتاب Zohar که مشهورترین کتاب در باره قبالی (کابالا)، است مراجعه کنید مشاهده می‌کنید تفسیری که از انبیاء در کتاب Zohar در عرفان قبالی عرفای یهودی مطرح شده است، در مقایسه با کتاب فصوص الحکم محی الدین عربی، این ها از نظر محتوای تفسیری چقدر به هم نزدیک هستند. کسانی که روی این دو متن کار کرده اند، از جمله یکی از دانشجویان دکترای من، متحیر شده اند و برایشان حیرت انگیز بوده که از نظر محتوای عرفانی این دو متن تا این اندازه به یکدیگر نزدیک بوده اند، این در حالی است که هیچ ارتباطی میان این ها نبوده است.»

پازوکی در آخر می‌گوید: «با آن که یهودیت دین شریعتمدار است، ولی عرفان یهودی عرفانی است در آشتی با عرفان دیگر ادیان. از این رو وقتی وارد عرفانش می‌شویم، مشاهده می‌کنیم چقدر عرفانش به عرفان دیگر ادیان ابراهیمی نزدیک است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...