کتاب «دعوت به فلسفه» نوشته ویل‌ دورانت با ترجمه شهاب‌الدین عباسی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این کتاب در سه بخش و با عناوین زیر منتشر شده است: «بررسی فلسفه»: «شکست و توانایی فلسفه»، «رویکردی به فلسفه»، «آموزش فلسفه به‌ کمک نمونه‌ها»: «کنفسیوس، راز چین»، «سقراط، اولین شهید فلسفه»، «افلاطون و جستجوی زیبایی»، «جوردانو برونو»، «به سوی یک فلسفه زندگی»: «معنی زندگی واقعا چیست؟»، «فلسفه چیست؟»، «فلسفه‌ای برای روزگار ما»، در ۲۴۰ صفحه، با شمارگان هزار نسخه توسط یادشده منتشر شده است. 

نوشته پشت‌ جلد کتاب: فلسفه معمایی کم‌اهمیت و غوطه‌ور در میان ابرها نیست که ربطی به زندگی بشر نداشته باشد، بلکه اهمیت اساسی دارد. ویل دورانت، بزرگترین مروج فلسفه در قرن بیستم و نویسنده کتاب سترگ تاریخ تاریخ تمدن، با همین اعتقاد دعوت به فلسفه را نوشته است. این کتاب حاصل نیم قرن تفکر دورانت درباره مسائلی است که فلاسفه طی چندهزار سال به آن‌ها اندیشیده‌اند. دورانت کناره‌گیری فلسفه از امور انسانی را خطرناک می‌دانست و امیدوار بود فلسفه نقش مهم همیشگی خود را دوباره پیدا کند. 

این کتاب پر از روح ماجراجویی است. ویل دورانت با قلم زیبا و اثرگذارش، هنر فلسفه‌ورزی را به نمایش می‌گذارد و ما را جذب ماجراهای فلسفه و اندیشمندان می‌کند. 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...