«درآمدی بر حکمت و خرد کاربردی» [Practical wisdom : the right way to do the right thing] نوشته باری شوارتز [Barry Schwartz] و گنث شارپ [Kenneth Sharpe] با ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی از سوی نشر ترنگ منتشر شد.

درآمدی بر حکمت و خرد کاربردی» [Practical wisdom : the right way to do the right thing] نوشته باری شوارتز [Barry Schwartz

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در معرفی نشر ترنگ از این کتاب آمده است: خرد چیست؟ خرد در معنی همان عقل است. در لغت‌نامه‌ها برای خرد، معادل‌های دیگری هم ذکر شده است: معرفت، حکمت، فضیلت، عقل، دانش، دانایی، فرزانگی، دانایی، دانش و مانند آن.

در تعریف خرد آمده است: خرد برخورداری از تجربه کیفی، دانش و قابلیت قضاوت کردن و در نتیجه عاقل، دانا و خردمند بودن است.
خرد را هوشمندی، زیرکی، برخورداری از منطق و روشن‌بینی هم دانسته‌اند. در فقدان خرد، فرد بی‌خرد را ابله و احمق می‌خوانند.
خردمند یا همان حکیم، قدرت تفکر معقول دارد. به همین علت، خرد را گاه معادل تفکر و ترکیبی از کارآمدی علم، هوش و تجربه دانسته‌اند.

بعضی از لغت‌نامه‌ها، خردمندی را توانایی قضاوت درست در امور زندگی و رویه و رفتار صحیح انسان در انتخاب مسیر حرکت و هدف دانسته‌اند. و اما خرد یا حکمت عملی، آن مهارتی است که با انسان و امور انسانی سروکار دارد. خرد عملی را محاسبۀ درست هدف و مسیر حرکت و به عبارت دیگر، انتخاب سنجیده و درست هدف و مسیر حرکت صحیح برای رسیدن به آن دانسته‌اند.
اما خرد عملی به چیزی بیشتر از مهارت نیاز دارد. خرد عملی نه‌تنها ما را به شناخت دنیای خارج از خودمان هدایت می‌کند که به شناخت خودمان ‌هم کمک می‌کند. با خرد می‌توان انگیزه‌ها را سنجید، شکست‌ها را پذیرفت، میزان پیشرفت را محاسبه کرد، کارهای باقی‌مانده را دسته‌بندی کرد و دلیل نیاز به آن‌ها را برآورد کرد.

حکمت یا خرد عملی در فرهنگ و ادبیات فلسفی ایرانیانِ مسلمان، معانی خاص خود را دارد. این کتاب، خرد عملی را اگرچه برگرفته از آموزه‌های ارسطو، فیلسوف یونان باستان، دانسته؛ اما در معنای کاربردی آن در جامعه‌ای مثل امریکا تعریف کرده است.

نویسندگان آن از شناخته‌شده‌ترین دانشمندان و کارشناسان در این حوزه‌اند. نویسندگان معتقدند که انسان باید حکمت و خرد عملی را بیشتر و بیشتر بشناسد تا با داشتن و به‌کار بستن آن به خوشبختی و سعادت برسد.

و اما کتاب، همان‌طور که گفته شد در مورد جامعه امریکا و حول چند حرفه پزشکی، آموزگاری، بانکداری، وکالت و مانند آن است. بخش مهمی از این کتاب، ذکر تجربه‌ها و آزمایش‌های استادان برجسته روانشناسی و علوم اجتماعی است. بخش‌های پایانی کتاب عمدتاً به تکرار بخشی از یافته‌های مطرح‌شده قبلی اختصاص داده شده است. تکرار اسامی گاه خسته‌کننده است. مترجم کوشیده است بخش‌های تکراری را درصورتی‌که نیاز نبوده حذف کند. برخی اسامی سخت و گیج‌کننده هم حذف شده تا کتاب برای خواننده، ساده‌تر و قابل فهم‌تر باشد.

«درآمدی بر حکمت و خرد کاربردی» در 318 صفحه و با قیمت 80هزار تومان توسط نشر ترنگ منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...