برگردان تازه‌ای از «الهیات» ابن‌سینا با عنوان «الهیات از کتاب شفا» با ترجمه ابراهیم دادجو توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

به گزارش ایبنا، فلسفه در روزگار قدیم، جامع تمامی دانش‌ها بود و با علم تفاوتی نداشت، اما به تدریج علوم متعدد شکل گرفتند و قوانین مختلفی به وجود آمدند. به همین دلیل علمی برای بررسی این امور به وجود آمد که مابعدالطبیعه یا متافیزیک نام گرفت.

بی‌تردید، ارسطو نخستین فردی است که پی برد باید برخی مقدمات علوم مختلف را در علمی دیگر بحث کرد و در صدد تعیین موضوع آن برآمد. متافیزیک علمی است که در پی شناخت ذاتیات اشیا و علل و مبادی آنهاست. او مهم‌ترین و عمیق‌ترین کتابش را به بررسی این مباحث اختصاص داد و آن را «فلسفه اولی» نامید. بعدها آندرونیکوس رودسیایی در طبقه‌بندی آثار ارسطو آن را متافیزیک و به تعبیر فلاسفه اسلامی مابعدالطبیعه خواند.

از چهارده مقاله «متافیزیک» ترجمه دوازده مقاله آن به دست فلاسفه مسلمانان رسید و آنان از میان این دوازده مقاله بیش از همه به «لامبدا» که حاوی مباحثی درباره خدا و صفات اوست، اهمیت دادند. به این ترتیب ابن‌سینا
با افزودن و کاستن مباحث این علم آن را «الهیات» نامید.

کتاب «الشفاء»
ابن‌سینا از چهار قسمت اصلی منطق، طبیعیات، ریاضیات و الهیات تشکیل شده است. الهیات مشتمل بر بخش سیزدهم این کتاب است. شیخ‌الرییس در الهیات به مسایل «فلسفه اولی» یا «مابعدالطبیعه» توجه دارد و با وجود توجه کامل به مباحث مابعدالطبیعی ارسطو، به آرای او اکتفا نکرده و در سراسر کتابش از منظر فیلسوفی مستقل و مسلمان به طرح مسایل پرداخته و نظراتی مخالف او ابراز کرده است.

مباحث دینی نظیر نبوت، امامت، سیاست و اخلاق نیز از دیگر اضافات این کتاب به شمار می‌آیند.

چاپ نخست کتاب «الهیات از کتاب شفا» در شمارگان 1000 نسخه، 357 صفحه و بهای 125000 ریال از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...