محمد حسنلو

در ماه‌های قبل از حمله آمریکا به عراق در میان تعداد معدودی از اعضای سیاست خارجی که از خطرات و عواقب این حمله هشدار می‌دادند، باید دو نام "برنت اسکوکرافت" مشاور امنیت ملی جرج بوش پدر و "زگنیف برژینسکی" مشاور امنیت ملی جیمی کاتر را مهمتر از بقیه شمرد. در آگوست سال 2002 میلادی اسکوکرافت در هشدار نسبه به این حمله از واژه "استراتژی مجازی" در حمله به عراق یاد کرده بود و اصرار داشت که چنین جنگی در بعد عظیم و طولانی مدت می‌تواند موقعیت اقتصادی آمریکا را به خطر اندازد.

در همان ماه برژینسکی جنگ را تجارتی جدی خطاب کرد و نتایجی که معمولاً از آغاز جنگ‌ها به دست می‌آید را کاملاً غیر قابل پیش‌بینی عنوان کرد و خاطر نشان کرد: "شروع چنین جنگی بر خلاف عقل است و تنها بر اساس کینه‌های شخصی می‌تواند شکل بگیرد."

در ماه فوریه همان سال وی مردم آمریکا را به عنوان انسان‌هایی خطاب کرد که نمی‌توانند برای شروع و یا عدم شروع جنگ عراق تصمیم بگیرند و به جای آن باید منتظر میلیاردها دلار هزینه‌ی عواقب این جنگ باشند و البته در سفرهای خارجی احساس امنیت نداشته باشند.


به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از نیویورک‌تایمز، دو کتاب به تازگی در آمریکا چاپ شده است که می‌توان آنها را آخرین مجموعه انتقادات علیه دولت بوش نامید که در اولی با عنوان "آمریکا و جهان: آینده سیاست خارجی آمریکا" برژینسکی و اسکوکرافت به طور مشترک و با صراحت درباره سقوط سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش در عراق، مسئله ایران، استخدام هزاران تروریست در قالب ارتش آمریکا و ناامن‌تر شدن منطقه مباحث مفصلی را مطرح کرده‌اند.
علاوه بر مشکلاتی که هم اکنون گریبانگیر آمریکا شده است اسکوکرافت به بحران احتمالی خاورمیانه‌ای اشاره می‌کند که هزینه‌های جنگ عراق در برابر آن هیچ به حساب خواهد آمد. وی می‌نویسد آمریکا تمام تلاش خود را برای تقویت اسرائیل متمرکز کرده است؛ ولی می‌بینیم که این رژیم نه تنها قوی نشده است بلکه روز به روز دچار ضعف و اختلافات داخلی می‌شود.


هر چند برژینسکی یک دموکرات و اسکوکرافت یک جمهوری‌خواه محسوب می‌شوند؛ ولی در داخل آمریکا هر دوی آنها به عنوان سیاست مداران واقع گرا اعتقاد دارند در روند جهانی شدن و با وجود قدرت‌های اقتصادی مثل چین، آمریکا باید خود را با جهان تازه هماهنگ کند و نباید نسبت به دیگر کشورها حالتی دفاعی به خود بگیرد. اسکوکرافت می‌گوید: "در مسئله خروج نظامیان آمریکایی از عراق، این کشور هرقدر این زمان را طولانی‌تر کند؛ به همان میزان نیز از روند جهانی عقب می‌ماند."

بر خلاف ایدئولوژیست‌های نومحافظه کار فعال در دولت فعلی، این دو مشاور امنیت ملی سابق اعتقاد دارند گفتگو با تمام احزاب مخالف در کشورهای مخالف ابزاری مفید برای برقراری صلح در جهان است و سیاستی که بوش بعد از حملات یازدهم سپتامبر در پیش گرفت؛ زبانی بیگانه بود که بیگانگان را نسبت به آمریکا بیگانه‌تر و حس خشم و نفرت آنها را نسبت به مردم این کشور دو چندان کرد. آنها می‌گویند چرخ این روزهای دنیا بر اساس اتحاد و روابط متقابل می‌چرخد و سیاست عوام‌فریبی که برژینسکی خطاب به دولت بوش عنوان می‌کند؛ تنها محیطی همراه با ترس ایجاد می‌کند که دود آن به چشم خود مردم آمریکا خواهد رفت.

به اعتقاد کارشناسان سیاسی مباحثی که در این کتاب میان این دو مشاور رد و بدل شده، بیش از هر کسی باید مورد توجه رئیس جمهور آینده این کشور قرار گیرد. مضاف بر اینکه تمام رای دهندگان آمریکایی نیز باید آن را بخوانند تا فرد مورد نظر خود را بر اساس روابط کشورشان با دیگر کشورها برگزینند.
در میان مباحثی که این دو سیاستمدار درباره روابط خارجی و نقش آمریکا در چرخه جهانی مطرح می‌کنند "اندرو جی. باسیویچ" پرفسور تاریخ و روابط بین‌الملل دانشگاه بوستون واقعیت جدیدی برای جایگاه آمریکا و سیاست‌های خودپسندانه‌اش در جهان پیشنهاد می‌کند و اعتقاد دارد سه بحران نظامی، سیاسی و اقتصادی - فرهنگی به طور تنگاتنگی به یکدیگر پیوند خورده‌اند تا آمریکا را به حاشیه بکشانند.

وی در کتابش همانند کتاب این دو سیاستمدار در بررسی جایگاه آمریکا در عرصه‌ی جهانی، فرهنگ مصرف‌گرایی و ادامه روند سیاست خودکامگی آمریکایی را موجب بالا رفتن بدهی‌های خارجی آمریکا می‌داند که هر روز وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه را افزایش داده و باعث شده این کشور به بهانه‌های مختلف عراق را اشغال کند. در این کتاب با عنوان "محدوده‌های قدرت: پایان استثنایی بودن آمریکا" این استاد تاریخ می‌نویسد: "با رشد بدهی‌های خارجی که تنها علت آن را باید در فرهنگ جدایی‌طلبی سیاستمداران آمریکایی جستجو کرد و ادامه‌ی شیوه اداره امور داخلی و خارجی این کشور، باید منتظر کنار گذاشتن این کشور در جریان سریع اقتصاد جهانی باشیم."

به گزارش کتاب‌نیوز، باسیویچ با اشاره به اتکای دولت بوش بر روی ابزارهای امنیت ملی مثل سیا و وزارت دفاع و ارگان‌هایی همچون شورای امنیت ملی، به این حقیقت نیز اشاره می‌کند که بوش مشاوره این ارگان‌ها و نخبه‌های سیاسی آنها را در مسائلی مثل عراق نادیده می‌گیرد.

به طور کلی مباحثی که این روزها با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در میان کارشناسان سیاسی و استراتژیست‌های آمریکایی شاهد هستیم؛ چیزی است که بوش در دولت خود نادیده گرفته است و همان حس استثنایی بودن آمریکا در جهان است و همانطور که نویسندگان این کتاب‌ها به نمایندگی از سایر کارشناسان می‌نویسند در صورت ادامه این روند در دولت آینده باید منتظر انزوا و شاید انحلال جایگاه ایالات متحده در روند جهانی‌سازی باشیم...

گزارش را با زبان اصلی بخوانید.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...