در برابر خورشید | اعتماد


«آیینه در برابر خورشید» عنوانی است که محمدرضا شفیعی کدکنی، برای کتاب دیدار و شناخت زندگی استاد دکتر احمد مهدوی‌دامغانی انتخاب کرده. این کتاب به کوشش سید محسن علوی‌زاده و سید حسین حسینی نورزاد، به تازگی توسط نشر نی منتشر شده است. کتاب بعد از مقدمه سید حسین حسینی نورزاد و دو یادداشت از دکتر شفیعی کدکنی و دکتر مهدوی‌دامغانی، گفتارهای دکتر مهدوی‌دامغانی در بیست دیدار با گردآورندگان است به انضمام دو جستار: یکی «در معرفی استاد» به قلم شیخ محمدباقر مهدوی‌دامغانی و دیگری «خورشید در آیینه» نوشته دکتر فریده مهدوی‌دامغانی.

آیینه در برابر خورشیددیدار و شناخت زندگی خاطرات احمد مهدوی‌دامغانی

علامه دکتر احمد مهدوی‌دامغانی، برای اهل فرهنگ و تاریخ و ادب ایران نامی آشناست. او فرزند ارشد آیت‌الله حاج شیخ محمد کاظم مهدوی‌دامغانی است که در جوانی برای ادامه تحصیل از دامغان به مشهد مهاجرت کرده و در آنجا ضمن شاگردی علمایی چون میرزای نایینی و سیدابوالحسن اصفهانی، از آیت‌الله بروجردی و آقابزرگ تهرانی و علامه حائری سمنانی اجازه روایت می‌گیرد. احمد مهدوی‌دامغانی، متولد شهریور سال 1305 مشهد، از پنج سالگی آموزش قرآن و متون دینی دیگر را شروع کرد و از هفت سالگی ضمن تحصیل در دبستان فرخی برای یادگیری فروعات احکام از محضر شهید مطهری بهره برد که در آن زمان طلبه‌ای جوان در مشهد بود. سپس تحصیلات خود را در دبیرستان ابن یمین مشهد ادامه داد و همزمان مقدمات عربی و علوم حوزوی را در حوزه علمیه مشهد، نزد اساتیدی چون شیخ محمدرضا خدایی و ادیب ثانی و شیخ محمد علی مدرس خیابانی و ... آموخت.

از همدرسان او در حوزه علمیه مشهد می‌توان به شیخ کاظم مدیرشانه‌چی، شیخ محمد واعظ‌زاده، پروفسور عبدالجواد فلاطوی، آیت‌الله سیدان و آیت‌الله علی سیستانی اشاره کرد. مهدوی‌دامغانی پس از پایان دوره سطح، در سال 1324 به تهران مهاجرت کرد و در یکی از حجره‌های مدرسه سپهسالار اقامت گزید. تحصیلش را در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1327 لیسانس گرفت. او یک سال پیش از سفر به تهران در سال 1323 در مشهد، امتحان سردفتری را گذرانده و به عنوان دفتریار انتخاب و مشغول به کار بود. بنابراین در تهران همین شغل را ادامه داد و بعد از اخذ لیسانس، همزمان در دبیرستان به تدریس پرداخت.

دکتر مهدوی‌دامغانی تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی از مقطع کارشناسی ادامه داد و در سال 1342 با تصحیح و تحشیه و تعلیق کشف‌الحقائق نسفی، زیر نظر سید محمد تقی مدرس رضوی، به درجه دکترا نائل شد. استادان او در دانشکده‌های الهیات (معقول و منقول) و ادبیات دانشگاه تهران، از بزرگ‌ترین اساتید تاریخ و ادبیات فارسی در ایران معاصر هستند، چهره‌هایی چون علی‌اکبر فیاض، احمد بهمنیار، ذبیح‌الله صفا، محمد معین، یحیی مهدوی، ماه‌منیر نفیسی، صادق کیا، احسان یارشاطر، سید محمد مشکات، شیخ مهدی الهی قمشه‌ای، محمود شهابی، ابراهیم پورداوود، عبدالعظیم قریب، جلال‌الدین همایی و دکتر نفیسی. اما در میان این اساتید برجسته، برای مهدوی‌دامغانی سه تن جایگاه ویژه دارند: بیش از همه بدیع‌الزمان فروزانفر که سه سال در دانشکده معقول و منقول، شاگرد او بوده، عبدالحمید بدیع‌الزمانی استاد برجسته زبان عربی و سید کریم امیری فیروزکوهی.

یکی از رخدادهای مهم در زندگی مهدوی‌دامغانی، گعده‌های دفترخانه 25 متعلق به اوست که در آن غیر از شماری از اساتید مذکور، چهره‌هایی چون جلالی نایینی، حبیب یغمایی، عبدالعزیر صاحب جواهر، اکبر داناسرشت و ابوالقاسم پاینده حضور می‌یافتند. غیر از این چهارشنبه‌ها در مدرسه سپهسالار و جمعه‌ها در منزل علامه محمد قزوینی و سه‌شنبه‌ها در منزل سیدالشعرا امیری جلساتی برگزار می‌شد که در آنها چهره‌هایی چون محمد محیط طباطبایی، مرتضی مطهری، محمد علی حکیم، غلامحسین یوسفی، حسین خدیوجم، سید جعفر شهیدی، احمد آرام، سید علی موسوی بهبهانی، فخرالدین شادمان، غلامحسین صدیقی، مرتضی محجوبی، مظاهر مصفا و... در آنها حضور داشتند.

مهدوی‌دامغانی از سال 1342 با اجازه علامه فروزانفر، رییس وقت دانشکده معقول و منقول، در دانشکده‌های ادبیات و الهیات تدریس می‌کرد که از شاگردان او می‌توان به این اسامی اشاره کرد: حسن لاهوتی، احمد تمیم‌داری، علی موسوی گرمارودی، محمدجواد باهنر، ماشاء‌الله آجودانی، حسین رزمجو و... مهدوی‌دامغانی از سال 1351 به اسپانیا سفر کرد و در دانشگاه مادرید به تدریس فارسی پرداخت و پس از سه سال به ایران بازگشت. در سال‌های انقلاب، مهدوی‌دامغانی دچار مشکلاتی شد و حتی مدتی در سال‌های 1360 و 1361 زندانی شد. خاطرات زندانی، یکی از جذاب‌ترین و در عین حال تلخ‌ترین بخش‌های کتاب است. مهدوی‌دامغانی در سال 1364 از ایران به امریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه‌های هاروارد و پنسیلوانیا به تدریس زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادب عربی و معارف اسلامی مشغول شد. او در سال‌های تحقیق و تدریس آثار فراوانی تالیف کرده که از آن میان می‌توان به این عناوین اشاره کرد: از علی آموز اخلاص عمل، رساله درباره خضر، شاهدخت والاتبار شهربان، در باغ روشنایی و... در کتاب آیینه در برابر خورشید، غیر از آشنایی با زندگی استاد مهدوی‌دامغانی، خاطراتی خواندنی درباره شماری از برجسته‌ترین استادان مسلم فرهنگ و ادب فارسی معاصر می‌خوانیم، روایت‌هایی شیرین و جذاب، از زبان ذهنی سلیم و روشن‌اندیش و خیرخواه که در نود و دو سالگی، جزییات گذشته را به نیکی به یاد می‌آورد و فروتنانه از هیچ‌کس به بدی یاد نمی‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...