«اُزو؛ فرم‌های ناپایداری» [Formes de l'impermanence : le style de Yasujiro Ozu] اثر یوسف اسحاق پور و ترجمه محمدرضا شیخی توسط نشر شورآفرین به چاپ سوم رسید.

ازو؛ فرم‌های ناپایداری [Formes de l'impermanence : le style de Yasujiro Ozu]  یوسف اسحاق پور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر شورآفرین سومین چاپ کتاب «اُزو؛ فرم‌های ناپایداری» اثر یوسف اسحاق پور (استاد ایرانی‌الاصل دانشگاه پاریس پنج) را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۸۲ صفحه و بهای ۱۵ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست و دوم این کتاب هر دو در سال گذشته (۱۳۹۸) با همین مشخصات در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. اسحاق پور در مقدمه اختصاصی خود بر این ترجمه به بحث درباره سه‌گانه‌اش درباره سینمای شرق پرداخته است. عناوین این سه گانه از این قرار است: «ازو فرم‌های ناپایداری»، «کیارستمی: پشت و روی واقعیت» و «ساتیا جیت‌رای؛ شرق و غرب». تاکنون دو کتاب نخست با ترجمه شیخی منتشر شده و کتاب دیگر نیز به قلم همین مترجم در دست انتشار قرار دارد.

در «اُزو؛ فرم‌های ناپایداری» یک بحث کلی و بدون پرداختن به محتوای فیلم‌ها، درباره تکرار فرم در فیلم‌های یاسوجیرو اُزو، فیلمساز شهیر ژاپنی به مخاطبان ارائه می‌شود و می‌توان از آن به مثابه دیباچه‌ای برای آشنایی با سینمای اوزو و از خلال آن آشنایی با فرهنگ ژاپن یاد کرد. 

یاسوجیرو ازو از مشهورترین و اثرگذارترین سینماگران ژاپن است که به سال ۱۹۶۳ درگذشت. بسیاری از سینماگران اروپایی و هالیوودی تحت تاثیر این سینماگر مولف هستند. از جمله فیلم‌های شاخص او می‌توان به این موارد اشاره کرد: «خاشاک شناور»، «اوایل بهار»، «اواخر پاییز»، «داستان توکیو»، «طعم چای سبز روی برنج» و...

................ هر روز با کتاب ..............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...