«بسیار مشتاقم مناره‌ای واقعی با شیشه بسازم؛ مثلاً برای مسجد.» این آرزوی منیر فرمانفرماییان در دهه پایانیِ عمر 97ساله‌اش بود. هنرمندی که تمام عمر، نقوش هندسه ایرانی را زیست و ستود و آثاری بدیع و ماندگار به‌ویژه با آینه و شیشه خلق کرد.

منیر شاهرودی فرمانفرماییان

به گزارش ایبنا، منیر شاهرودی فرمانفرماییان (1301 – 1398)، از جمله نخستین درس‌خوانده‌های دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که همچون بسیاری هم‌دوره‌هایش سال‌های جوانی را برای کشف و شناخت عرصه‌های جدید هنر به آمریکا و اروپا سفر کرد. در فرنگ با هنرمندان بزرگی چون بارنت نیومن، اندی وارهل، جکسون پلاک و فرانک استلا مصاحبت و معاشرت داشت و در دهه چهارم زندگی‌اش به ایران بازگشت. چندسالی، همه ایران را چندان گشت و دید که روحِ هنر ایرانی، خیالِ هندسی‌اش را بیدار کرد. او به‌ویژه مجذوب آینه‌کاری‌ها شد و پس از سال‌ها مطالعه و تمرین، آثار آینه‌ییِ غریبی خلق کرد و با همان‌ها، شد «منیر فرمانفرماییان». اثر بزرگی از او در فرهنگسرای نیاوران نگهداری می‌شود و آثاری نیز در موزه گوگنهایم نیویورک و موزه هنرهای معاصر تهران. همچنین چندی پیش اثر شاخصی از او با نام «فوّارۀ خیام» در اختیار بنیاد هنری شارجه در امارات متحده قرار گرفت؛ که جزئیات این مطلب در اینجا آمده‌ است.

«اواخر دهه هفتاد که اندی را در ایران دیدم، به‌شوخی به او گفتم با کشیدن قوطی‌های سوپ حسابی معروف شده است! از او پرسیدم: به‌خاطر می‌آوری کفش می‌کشیدی و بابت هر طرح 25 دلار می‌گرفتی؟ پاسخ داد: منیر آن موقع 25 دلار واقعاً پول بود... و درست می‌گفت.» (ص9)

آثارِ منیر فرمانفرماییان در کتاب‌ها
تا امروز چهار کتاب فارسی البته ترجمه‌شده درباره این هنرمند منتشر شده‌ است: درد دل‌ها (نشر نظر 1385)، گزیده آثار منیر شاهرودی فرمانفرماییان: 1387-1357(نشر نظر 1387)، بانوی آینه‌ها: خاطرات (نشر مروارید 1389) و کتابِ حاضر با عنوان منیر شاهرودی فرانفرماییان: آثار روی کاغذ که به‌تازگی توسط نشر نظر منتشر شده‌ است. این کتاب ترجمه‌ای است از Monir Shahroudy Farmanfarmaian: Works on Paper که با همکاری مشترک انتشارات کونیگ (koenig books) در نیویورک و بنیاد لوما (Luma Foundation) در زوریخ، در سال 2015 منتشر شد. برگردان فارسی آن، کار ارکیده درودی، مؤسس و مدیر گالری اُ است.

اما کتاب دیگری هم وجود دارد که هنوز به فارسی ترجمه نشده و ازجمله نویسندگان آن نادر اردلان معمار شهیر ایرانی، استاد دانشگاه هاروارد است؛
Monir Shahroudy Farmanfarmaian: Cosmic Geometry (Damiani/Third Line, 2011)

منیر... : آثار روی کاغذ با 52 تصویر رنگی از طراحی‌ها و ترسیم‌های هنرمند، دربرگیرنده گفت‌وگویی است میان سه هنرمند و هنرشناس برجسته حوزه هنرهای فیگوراتیو با منیر: هانس اولریش اُبریست (Hans Ulrich Obrist) کیوریتور و گالری‌دار سوئیسی، اتل عدنان، شاعر و نقاش لبنانی و فرانک استلا (Frank Stella)، نقاش و مجسمه‌ساز حالا 85 ساله امریکایی.

ایده کتاب برای هانس اُبریست است که در ایران او را با کتاب شیوه‌های هنرگردانی (حرفه‌هنرمند 1396) می‌شناسیم؛ کتابی درباره قواعد کیورتوری برای گالری‌داران. اُبریست منتقد، تاریخ‌نگار و گالری‌دارِ 53ساله فعّال در لندن است که به‌ویژه «پروژۀ مصاحبه‌ها»ی او شهرت دارد. به‌گفته خودش پس از مطالعه دو کتاب مصاحبه با فرانسیس بیکن و مارسل دوشان ـ که اتفاقاً اولی به فارسی هم ترجمه شده است؛ نشر نظر 1387ـ به این کار علاقه‌مند شده و تاکنون 2000 ساعت گفت‌وگوی ضبط‌شده با هنرمندان مختلف دارد. انتشار این مصاحبه‌ها را از سال 1996 آغاز کرده و کتاب حاضر نیز در امتداد همان پروژه ‌است.

بنگریم به بخش‌هایی از کتاب، گفته‌های هریک از این سه هنرمند درباره آثار منیر:

اُبرست: «انسان‌ها با گفت‌وگو تغییر می‌کنند و از آن روز که منیر سرگذشت شگفت‌انگیز خود را در طول آشنایی‌مان بازگو کرده‌ است من نیز کاملاً تغییر کرده‌ام. منیر در اعتراض علیه فراموشی بسیار فعّال است. آثار او، حافظه را که مانند خودِ هنرمند چندبعدی است، به فعالیت وامی‌دارد. او الگوی هنرمندان سده بیست‌ویکم است.»

اتل عدنان: «من به اشکال هندسی اسرارآمیز آثار شما بسیار علاقه دارم؛ چون فقط اشکال ساده هندسی نیستند. شما اغلب با فرم‌های پیچیده، مانند پنج‌ضلعی، کار می‌کنید که هرکدام جنبه متفاوتی از جهان‌شناسی اسلامی را دربرمی‌گیرد.»

فرانک استلا: «رابطه منیر با معماری برای من بسیار جالب است. تجّلی‌یافتن واقعی هندسه اسلامی در گروی استفاده از آن در سطوح معماری است. اما منیر آن را از دیوار جدا کرده و اساساً به سطح خاص خودش تبدیل کرده است. دیگر روی دیوار نیست، به شکل اثری هنری برگشته است. بنابراین، او هندسه‌ای را که اساساً به معماری وابسته بوده به سطحی مستقل تبدیل کرده است.»

فصلی مجزا از کتاب به ماجرای خواندنی آشنایی هنرمند با فرانک استلا در آتلیه او در نیویورک می‌پردازد و در کل کتاب در فصولی کوتاه با عناوینی چون «آغاز: طبیعت و مد»، «تمرین ذهنی»، «اشکال هندسی عرفانی»، «طراحی‌های شخصی»، «تقاطع مسیرها: آشنایی با فرانک استلا» و «تنوع بی‌پایان» تدوین شده‌است.

چاپ نخست کتاب منیر شاهرودی فرمانفرماییان : آثار روی کاغذ در 96صفحه تمام گلاسه رنگی، قطع وزیری، مشتترکاً توسط نشر نظر و نشر اروک، تابستان 1400 منتشر شده‌ است. تیراژ کتاب 1200 نسخه و بهای آن 75هزار تومان است. عکس‌های کتاب از هنرمند در آتلیه‌اش، کارِ بهمن کیارستمی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنر |
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...