حشرات تقریباً نیمی از قلمروی موجودات زنده را تشکیل می‌دهند. آنها همه‌جا هستند؛ از تاریکی ابدی عمیق‌ترین غارهای جهان گرفته تا ارتفاع هشت کیلومتری رشته‌ کوه‌های هیمالیا، درون کامپیوترها، چشمه‌های آب جوش، در جریان باد، در گوش و سوراخ بینی سایر موجودات زنده و حتی اسید معده اسب. آنها حتی در دریاها هم وجود دارند؛ فوک‌ها و پنگوئن‌ها انواع مختلفی از شپش‌ها را روی پوست خود دارند که وقتی در آب شیرجه می‌زنند، سرجای‌شان باقی می‌مانند. البته نباید شپش‌هایی را که در کیسه منقار پلیکان‌ها زندگی می‌کنند، فراموش کنیم.

خلاصه کتاب ویز، نیش، گاز» [Buzz, sting, bite : why we need insects] آنه آسوردروپ تایگسون [Anne Sverdrup Thygeson]

در واقع، مدت‌ها قبل از اینکه انسان‌ها پا به این سیاره بگذارند، حشرات، کشاورزی و دامداری را شروع کرده بودند: موریانه‌ها قارچ پرورش می‌دادند تا از آن تغذیه کنند و مورچه‌ها از شته‌ها به عنوان گاو شیرده استفاده می‌کردند. آنها چندین میلیون سال پیش مشکلات حمل‌ونقل و آیرودینامیک را حل کرده و آموخته بودند؛ مثلا اینکه چگونه نور را در بدن خود کنترل کنند.

طراحی حشرات شگفت‌انگیز است؛ بعضی از آنها گوش‌های‌شان روی زانوهای‌شان است، چشم‌شان روی آلت تناسلی‌شان و زبان‌شان زیر پای‌شان قرار دارد. شاید خیلی از ما فکر کنیم اگر حشرات نبودند راحت‌تر بودیم اما باید بگوییم که بدون آنها زندگی ما ناممکن می‌شد. خیلی از ما می‌دانیم که اگر زنبور عسل نبود، عسلی هم در کار نبود‌ اما شاید ندانیم که اگر میگ (نوعی پشه بسیار کوچک) وجود نداشت که گرده‌های گیاه کاکائو را جابه‌جا کند، هرگز طعم قهوه و شکلات را نمی‌‌چشیدیم.

جالب است بدانیم که اعلامیه استقلال کشور آمریکا با جوهری نوشته شد که از گال درختان بلوط به دست آمده بود. وجود مگس میوه برای آزمایشات تحقیقاتی پزشکی، بیولوژیکی و کسب شش جایزه نوبل در ادامه آن ضروری بود. لارو مگس‌های معمولی می‌تواند عمیق‌ترین زخم‌ها را بهبود دهد؛ لارو سوسک آرد قادر است پلاستیک را هضم کند و چندین گونه حشره دیگر هستند که برای خلق و پیشرفت آنتی‌بیوتیک‌ها حیاتی بودند.

حشرات هستند که گیاهان و حیوانات مرده را به خاک تبدیل می‌کنند و دنیای رنگارنگ گل‌ها کاملاً بسته به حضور و گرده‌افشانی آنهاست. این در حالی است که آنها، غذای حیوانات دیگر مانند پرندگان و خفاش‌ها هستند. حشرات موجب کنترل کردن جمعیت موجوداتی می‌شوند که برای انسان مضر هستند و تا آنجا که ما می‌دانیم زندگی هر چیز روی کره زمین به آنها وابسته است.

وقتی زنبورها قادر به تشخیص چهره انسان هستند و سوسک‌ها قادرند وجود بمب‌ها را ردیابی کنند، وقت آن رسیده که بیش از پیش از این موجودات در فناوری بشری الهام بگیریم. خانم دکتر آنه آسوردروپ تایگسون [Anne Sverdrup Thygeson] یک بوم‌شناس حافظ محیط‌زیست و یکی از اساتید دانشگاه علوم زیستی نروژ است که مدیریت طبیعت و اکولوژی جنگل را تدریس می‌کند.
او در کتاب «ویز، نیش، گاز» [Buzz, sting, bite : why we need insects] که در سال 2019 منتشر کرده، علاوه بر نکات فوق، به ما می‌آموزد تنوع در دنیای حشرات بسیار بیش از آن چیزی است که حتی بتوانیم تصور کنیم. تخمین زده می‌شود که جمعیت آنها 200 میلیون برابر بیش از جمعیت کل افراد کره‌زمین است. همینطور که در حال خواندن این جملات هستید، تعداد 10 به توان 18 (یک کوئنتیلیون) حشره در حال تکان‌ خوردن، خزیدن و بال‌ زدن روی این سیاره هستند.

خانم تایگسون چنان با شور و اشتیاق درباره حشرات قلم زده که آرزو می‌کنید ای کاش حشره‌شناس بودید! او هدفش را به‌طرز باشکوهی محقق کرده: اینکه هرگز برای اینکه عاشق این مخلوقات شش ‌پا شویم دیر نیست. این کتاب نوعی قدردانی و همچنین دریچه‌ و پیش درآمدی است برای ورود کاوشگرانه و عمیق به دنیای این مخلوقات شگفت‌انگیز. این کتاب با ترجمه کاوه فیض‌اللهی توسط انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ شده است.

هفت صبح

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...