شاهنامه از زبان شاهنامه‌شناسان | شهرآرا


کتاب «سخن‌های دانندگان»، از آن دسته کتاب‌هایی است که جای خالی شان، در حوزه‌های مختلف پژوهشی و به ویژه پیرامون موضوع‌های جذاب، چالش برانگیز و مورد اختلاف تاریخی، به شدت احساس می‌شود؛ کتابی که آرزو می‌کنیم موارد مشابه آن، فراوان تدوین شود و علاقه مندان و به طور خاص، پژوهشگران آن عرصه از دانش بشری را، از وضعیت آخرین نظرات و ایده‌های متخصصان و محققان درگیر با آن عرصه، آگاه و بهره مند سازد؛ کتابی که با فراهم ساختن بستر مناسبی برای تبادل آرا و تضارب افکار، و به دور از آفات احتمالی مترتب بر نشست‌های حضوری، امکان آشنا شدن خواننده با «نظرِ» شماری از برجسته ترین استادان و صاحب نظران یک حوزه خاص علمی یا هنری (در اینجا، شاهنامه فردوسی)، پیرامون بخش‌های گوناگون آن حوزه و به ویژه موارد اختلافی را فراهم می‌کند.

سخن‌های دانندگان حامد مهراد

«سخن‌های دانندگان» که عنوان آن، بنا به آنچه شاهنامه پژوهِ بنام و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر محمدجعفر یاحقی، در مقدمه کتاب (ص8) آورده است، با نگاه به بیتی از شاهنامه (به آموختن چون فروتن شوی/ سخن‌های دانندگان بشنوی) انتخاب شده است، حاصل گردآوری پاسخ‌های 29شاهنامه شناس و استاد ادبیات و تاریخ به 28پرسش مکتوب ارسال شده برای آنان است، البته در کنار سه گفتار و گفت وگوی کوتاه با سه شاهنامه پژوه نام دار دیگر (دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر هلن گیوناشویلیِ گرجستانی و دکتر اولریش مارزلفِ آلمانی) که در مجموع، شمار صاحب نظرانی را که در این کتاب، با نظرات آن‌ها پیرامون شاهنامه و فردوسی آشنا می‌شویم به 32 نفر می‌رساند؛ 32 تنی که در حال حاضر، متخصص ترین شاهنامه شناسان در قید حیات ایران و جهان هستند و هر یک از آن ها، صاحب تألیفات متعدد و متنوع در زمینه شاهنامه، تصحیح آن، منظومه‌های پس از شاهنامه (مانند گرشاسپ نامه، کوش نامه، برزونامه و ...)، منابع مکتوب و احیانا شفاهی آن، تاریخ ایران باستان، زبان‌های باستانی، تاریخ خراسان بزرگ در سده‌های چهارم و پنجم هجری، و مواردی از این دست.

درکنار ترکیب درخشان پاسخ دهندگان به پرسش‌های 28گانه، خودِ پرسش‌ها و تنوع و جامعیت آن ها، برتری دیگر کتاب حاضر است. پرسش‌هایی که ماحصل تلاش مشترک حامد مهراد (دانشجوی دکترای ادبیات حماسی در سال 1399) و دکتر یاحقی است، تقریبا تمامی قلمرو سؤالات اساسی پیرامون شاهنامه و خالق آن را پوشش می‌دهد. پرسش‌هایی که هم به زندگی فردوسی می‌پردازد (مانند پرسش‌هایی ناظر به مذهب فردوسی، پهلوی دانی او، نسبت حکیم توس با شعوبیه و ملی گرایی، و چرایی «حکیم» خواندن فرزانه توس) و هم به یگانه اثر جاودانش، شاهنامه (با پرسش‌هایی پیرامون منظومه‌های پس از شاهنامه و تأثیرپذیری آن‌ها از اثر فردوسی، نظریه منبع شفاهی داشتن آن، موضوع شاهنامه، دوگانه اسطوره و تاریخ در شاهنامه و چرایی برخوردهای سیاسی با این منظومه حماسی).

البته در کنار این پرسش ها، چند پرسش جذاب و مفید برای اهالی کتاب و به ویژه پژوهشگران نیز وجود دارد که به یاری آن ها، می‌توان با دقت، مرز فعلی تحقیقات درباره شاهنامه و خالق آن را ترسیم کرد؛ پرسش‌هایی که به شدت به کار دانشجویان تحصیلات تکمیلی ادبیات و تاریخ و حتی رشته‌هایی چون جامعه شناسی و روان شناسی (برای انجام پژوهش‌های میان رشته‌ای که اتفاقا موضوع محوری یکی از سؤالات نیز هست) می‌آیند. برای آشنایی با موضوع‌های جدید پژوهشی و سپس، تعریف پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری.

در واقع، پرسش‌هایی مانند «جای چه پژوهش‌هایی را خالی می‌بینید؟» یا «بهترین اثر پژوهشی و پژوهشگر در حوزه شاهنامه و ادب حماسی از نظر شما کدام اند؟» و پاسخ‌هایی که برجسته ترین شاهنامه پژوهان زنده به این پرسش‌ها داده اند، به نظر نگارنده این متن، برای یک دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری، حکم کیمیا دارد و ای کاش، چنین پرسش و پاسخ‌های مدونی، در دیگر شاخه‌های علوم محض و کاربردی و حتی در هنرهای زیبا موجود بود که امیدواریم به همت استادان و اهل فن، موجود شود.در پایان حیف است به چند نکته قابل استخراج از کتاب، به همراه شماره صفحه آن‌ها اشاره نکنیم: تعریف خلاصه و مفید دکتر سجاد آیدنلو از شاهنامه (ص37) و تأکید ایشان بر «روش دانی» به عنوان شرط لازم برای انجام تحقیقات علمی و ادبی (ص38)، نظر دکتر اردستانی درباره ریشه در اسطوره داشتن حماسه‌های طبیعی (ص51) و برگزیدن «ادبِ سخن» به عنوان آموزه شاهنامه برای زندگی امروز (ص60)، بدون شرح! (ص79)، یادکردن دکتر امیدسالار که خود از بزرگان این رشته است، از دکتر خالقی مطلق با لفظ «استاد بنده» (ص86) و در کُل، ادب، متانت و فروتنی دیگر استادان، حین یادکرد از یکدیگر در سراسر کتاب، رسم الخط انصافا متفاوت و ایده‌های بکر جویا جهانبخش (از ص 125 تا 155)، نظر دکتر راشد محصل پیرامون شاهنامه که آن را یک آسیب شناسی کامل از اجتماع زمان فردوسی می‌داند (ص204)، فروتنی دکتر حمید طبسی صاحب تألیفات با محوریت شاهنامه که خود را شاهنامه خوان می‌داند نه شاهنامه پژوه (ص277)، دلِ پردرد دکتر قوام از وضع فعلی پژوهش در دانشگاه‌ها (از ص300 تا 307) و نیز دکتر کرامتی مقدم (ص348)، آرا و شیوه بیان سِرِهِ دکتر کزازی (از ص362 تا 365) و سرانجام، نظر دکتر یاحقی درباره آموزه شاهنامه برای زندگی امروز که آن را «مدارا» می‌داند (ص419): «مدارا خِرَد را برادر بُوَد».

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...