کتاب زندگی نامه شاعران ایران (از رودکی تا بهار) به قلم علیرضا جعفرنژاد منتشر شد.

این اثر شامل شرح زندگی و گزیده ای از اشعار شاعران ایرانی است. دیباچه این کتاب تاریخ ادبیات ، شامل تلفیقی از تاریخ و جریان ادبی ایران زمین است.

در این بخش می‌خوانیم : متاسفانه ادبیات ایران در خوش‌بینانه‌ترین شکل آن، عرصه‌ای بوده برای بیان دردها و احساس‌های شخصی، سوز و گداز دوری از معشوق، رسیدن به پیری و از دست رفتن تاب و توان گذشته و یا حجم انباشته‌ای از نصیحت‌ها و اندرزهای اخلاقی که شکل توصیه‌های تکراری به خود گرفته است.»

به اعتقاد نویسنده سیر و جستجو در تاریخ ادب فارسی، مثل پرواز کردن با هواپیما در ارتفاع پایین است، اما هر از چندگاهی هواپیما به دلیل وجود قله‌های سربه فلک کشیده، اوج می‌گیرد و لذت ارتفاع را در می‌یابد.

بخش دوم این اثر، ادبیات پیش از رودکی است که به دوره محدودی از ادیبان ایرانی نظیر خلیل ابن احمد، گات‌ها یا سروده‌های مذهبی زرتشت، گات‌ان و ویشت‌ها بسنده می‌شود.

در ادامه با محمد ابن وصیف ، بسام کور دسیستانی، محمد بن مخلد سیستانی، حنظله‌ی بادغیسی، احمد ابن عبدالله خجستانی، محمود وراق، فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی آشنا می‌شویم.

به گزارش شبکه خبر، بخش اعظم این کتاب همان‌گونه که از نام آن بر می‌آید به معرفی 45 شاعر ایرانی از ابوعبدالله جعفرابن محمد رودکی تا ملک الشعرای بهار می‌پردازد.

چاپ نخست زندگی‌نامه شاعران ایران در 227 صفحه، در قطع جیبی در شمارگان پنج هزار و به قیمت 16 هزار ریال در بهار 1386 وارد بازار کتاب شد.

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...