جدیدترین اثر سیدمهدی شجاعی با عنوان «جوشن حسینی» از سوی انتشارات نیستان منتشر و روانه بازار نشر شد.

سیدمهدی شجاعی جوشن حسینی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اسم کتاب جذبم می‌کند؛ «جوشن حسینی»؛ ناخودآگاه جوشن کبیر در ذهنم تداعی می‌شود. دقیق‌تر نگاه می‌کنم با فونتی کوچک‌تر زیر عنوان نوشته شده: «هزار سلام بر حضرت حسین(ع)» پس تداعی بی‌راهی نبود.

شروع می‌کنم به خواندن، چه از این بهتر و شیرین‌تر؟ با هزار بیان سلام کردن به معشوق اگر شیرین نیست پس چیست؟ آن هم معشوقی که یک سلام ساده و معمولی را هم بی‌جواب نمی‌گذارد، چه رسد به این همه شکوه و زیبایی.

صفحات دارند به آخر می‌رسند، گمان می‌کنم مقتل می‌خوانم ... چه کرده است سیدمهدی شجاعی با دلم. خداوندا! هرکجا هست به سلامت دارش و سلامش و سلاممان را به احسن وجه پاسخ گو.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
سلام بر حسین آن زمان که با تن‌پوش سرخ خون، محرم می‌شود.
سلام بر حسین آن زمان که به دعوت معشوق با حنجره بریده لبیک می‌گوید.
سلام بر حسین آن زمان که میان مروه میدان و صفای خیام، سعی می‌کند.
سلام بر حسین آن زمان که در طواف حضرت حق، محبوب را بالمعاینه می‌بیند و با او سخن می‌گوید.
سلام بر حسین آن زمان که در تقصیر به جای مو، سر می‌دهد و بجای ناخن، انگشت و انگشتر.
سلام بر حسین آن زمان که استعلام طوافش را نه با حجرالاسود که با خود محبوب انجام می‌دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...