به مناسبت ششمین سال درگذشت گابریل گارسیا مراکز، بنیادی که به نام وی کار می‌کند، با راه‌اندازی یک بخش مولتی مدیا، سعی کرد تا زندگی و آثار مارکز را بیش از پیش با علاقه‌مندانش مرتبط کند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ال‌یونیورسال، در ششمین سالگرد درگذشت گابریل گارسیا مارکز نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلمنامه‌نویس کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات، بنیاد گابو که توسط خود او خلق شده بود، یک کار جدید انجام داد.

 گابریل گارسیا مراکز

در «دیکشنری پان هیسپانیایی شَک‌ها» ۸۲ کلمه وجود دارد که با بخش‌هایی از آثار گابریل گارسیا مارکز تصویرگری شده و به تفسیر آنها پرداخته‌اند. بنیاد گابو در تلاش برای شناساندن این کلمات به عموم مردم، یک بخش ویژه مولتی‌مدیای اینتراکتیو بر وبسایت «مرکز گابو» قرار داده است.

کلماتی از جمله «شاگرد»، «مریض»، «دولت» و «فراگیر» از سال ۲۰۰۵ به بعد با تکیه بر جایگاه آنها در آثار مارکز در این دیکشنری جای گرفته‌اند. این واژه‌ها را ۲۲ آکادمی زبان اسپانیایی گردآوری کرده‌اند تا مشکلات زبان‌شناسی، آواشناسی و گرامری زبان اسپانیایی را حل کنند. حالا این ۸۲ کلمه از طریق وبسایت مرکز گابو و با یک بخش مولتی‌مدیا در دسترس علاقه‌مندان قرار دارند.

این مرکز در سال ۲۰۱۴ خلق شد تا تمام محتواهای مرتبط با گارسیا مارکز را جمع‌آوری کند، به مطالعه آثار او بپردازد و یاد چهره‌ای را زنده نگه دارد که روز هفدهم آوریل ۲۰۱۴ از دنیا رفت.

بخش ویژه آنلاین مولتی‌مدیا که «میراث گابو» نام گرفته راه ورودی جالب به زندگی و آثار مارکز است. از طریق تعدادی ویدیو، تصویرگری، اموجی و فایل‌های صوتی، بنیاد گابو در همراهی با وزارت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات کلمبیا از علاقه‌مندان دعوت می‌کند به نخستین میکروسایت بر پایه وب سر بزنند. این سایت با هدف عمومی کردن جزییات آثار مارکز به شیوه‌ای زبانی و اینتراکتیو تاسیس شده است.

والدین، معلم‌ها و افراد تمام سنین می‌توانند از این وبسایت استفاده کنند. در توصیف آن آمده: «گابو چه کسی بود و خانواده و دوستانش چه افرادی بودند؟ در این بخش به ما محلق بشوید و بیایید با هم این را کشف کنیم! از طریق بازی و چالش‌های مختلف شما می‌توانید درخت خانوادگی درست کنید، پرتره خلق کنید و حتی می‌توانید به سوال‌های یک آزمون پاسخ بدهید که با اطلاعاتی درباره گابو شما را به چالش می‌کشد.»

در این وبسایت همچنین آمده: «گابو عاشق روایت کردن تمام چیزهایی بود که می‌دید، می‌شنید و حس می‌کرد. این ترکیب و مقدار بسیاری قدرت قوه تخیل باعث شد او روایت‌های خارق‌العاده‌ای داشته باشد.»

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...