به گزارش خبرآنلاین، هادی حسینی تهیه‌کننده جدیدترین آلبوم محسن چاوشی درباره آخرین وضعیت صدور مجوز آلبوم «قمارباز» گفت: «هنوز در شورای موسیقی منتظر مجوزها هستیم، قول‌هایی دادند که مشکل حل شود و به زودی مجوز آلبوم صادر شود اما این اتفاق هنوز رخ نداده است.»

اما مشکل آلبوم «قمارباز» چیست؟ هادی حسینی در پاسخ به این سوال می‌گوید: «یکی از ایرادهای اصلی که گرفته شد، اسم آلبوم بود که احتمالا آلبوم با نام «قمارباز» ارائه نشود چون هنوز در دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسم آن به تایید نرسیده است.»

حسینی در ادامه همچنین به شعری از مولانا اشاره می‌کند که محل بحث اصلی در راه مجوز گرفتن تازه‌ترین آلبوم محسن چاوشی است و می‌گوید: «شعری که گیر دادند همان شعر  تِرَک اصلی آلبوم است و اسم آلبوم هم از آن درآمده. بیتی هم که محل ایراد شده یکی از بیت‌های اصلی شعر است که اگر حذف شود کل شعر باید حذف شود و آلبوم در کل ماهیت خودش را از دست خواهد داد.»

در روزهای گذشته اما در یکی از رسانه‌ها گزارشی منتشر شده بود از متن ترانه‌های بعضی از خواننده‌هایی که این روزها حسابی طرفدار دارند و در آن گزارش به این نکته اشاره شده بود که چرا سخت‌گیری در ترانه تنها به محسن چاوشی و شعر مولانا منحصر می‌شود. هادی حسینی در پاسخ به این سوال می‌گوید: «ماجرا این است که خیلی به ماهیت شعر کاری ندارند و فقط به بعضی لغات حساسیت دارند. ماهیت شعر هر چه می‌خواهد باشد. مثلا درباره همین شعر استدلال ما این بود که ماهیت شعر معنوی است اما گفتند یک کلمه باید حذف شود و حرفشان هم این بود که ما که نمی‌توانیم شعر مولانا را تغییر بدهیم اگر شعر دیگری بود می‌شد گفت همین یک کلمه حذف شود اما درباره این شعر، این یک سطر باید حذف شود تا مجوز بگیرد.»

حسینی در پایان با اشاره به اینکه امیدوارم مشکل این شعر به زودی حل شود گفت: «با وجودی که شعر در شورای ترانه با ۴رای مخالف در مقابل ۳رای موافق رد شده اما آقای اللهیاری قول‌های مساعدی دادند درباره این که این موضوع به زودی حل شود و بتوانیم آلبوم را در اولین فرصت آماده کنیم.»

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...