کتاب «بیست سال با طنز؛ با تجدید نظر و اضافات» نوشته رویا صدر توسط نشر هرمس به چاپ دوم رسید.

بیست سال باطنز؛ با تجدید نظر و اضافات رویا صدر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب همان‌طور که از نامش پیداست، طنز معاصر و مطبوعاتی ایران را در بازه‌ای ۲۰ ساله بررسی و مرور می‌کند.

رویا صدر نویسنده این‌کتاب و پژوهشگر حوزه طنز در بخشی از آن نوشته است:

از نظر قالب و محتوا، مطالب و کاریکاتورهای گل‌آقا از همان شماره‌های اول، نشانگر رویکرد دست‌اندرکاران آن به طیف‌ها و سلیقه‌های مختلف اجتماعی، سنی و تحصیلی بود و به نظر می‌رسید درصدد پر کردن خلاء وجود یک هفته‌نامه طنز در سطح وسیع مخاطبان جامعه است. از این‌رو از سطوح مختلف آثار طنز و قالب‌های گوناگون - متناسب با سلیقه‌های مختلف - بهره می‌گرفت و این امر، به مدد همکاری با طنزپردازان نام‌آور و چهره‌های شناخته‌شده طنز از سویی و استعدادهای جوان از سوی دیگر میسر می‌شد.

چاپ دوم این‌کتاب با ۴۸۴ صفحه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...