کتاب «این‌جا بدون مرد» نوشته مونا زارع به همت نشر چشمه راهی کتاب‌فروشی‌ها شد.

این‌جا بدون مرد مونا زارع ب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ویروسی مرموز در حال منقرض کردن مردهاست و دنیا به دست زن‌ها افتاده است. میترا، آیدا و شیرین، زنانی هستند که هنوز مردی در زندگی‌شان باقی مانده است. آن‌ها سعی می‌کنند مردهای‌شان را مانند کالایی لوکس و ممنوعه مخفی کنند. مونا زارع طنزنویسی است که هم می‌تواند داستان را شیرین روایت کند و هم موقعیت‌های متناقضی بسازد که کلیشه‌های ذهنی را، به خصوص درباره‌ی زنان قلقلک دهد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
«اما اشکال خلقتِ بشر این است که مردها هیچ از این زبان سرشان نمی‌شود. ما زن‌ها با زبان بدن‌مان در حرف‌زدن صرفه‌جویی می‌کنیم، براز عشق می‌کنیم، غیبت می‌کنیم و حتی آشتی می‌کنیم.»

مونا زارع، نویسنده، طنزنویس و گرافیست، متولد سال 1369 در تهران است. از او پیشتر کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم؟!» در سال 1396 به چاپ رسید.

کتاب «این‌جا بدون مرد» نوشته مونا زارع، در 165 صفحه، به قیمت 74 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و از سوی نشر چشمه منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...