ناصر فیض در نشست «چهره‌خوانی» گفت: با خواندن «هوپ هوپ‌نامه» میرزا علی‌اکبر صابر به طنز علاقه‌مند شدم.

به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سومین نشست از سلسله برنامه‌های «چهره‌خوانی» (چهره‌ها چگونه کتاب می‌خوانند؟) با حضور ناصر فیض، نویسنده و شاعر طنزپرداز در تالار فرهنگ مرکز همایش‌های کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

فیض در ابتدای این نشست به تشریح طنازی در شعر و کلام پرداخت و گفت: شاخه‌های هنری منافاتی با یکدیگر ندارند اما در طنز رعایت ظرافت‌ها و نکات ضروری است. شناخت ظرفیت فردی که مورد خطاب طنز قرار می‌گیرد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

او با تاکید بر دقت در شوخی با افراد ناآگاه، بیان کرد: بر همین اساس باید گفت که طنزپردازی نیاز جدی به شناخت طرف مقابل و ظرفیت‌های آن دارد، طنزپردازی رندی خاصی می‌طلبد و اگر به سمت خط قرمزها نرود اصلا طنزپرداز نیست.

این شاعرطنزپرداز در ادامه به تشریح ظرافت‌های زبانی در طنزپردازی پرداخت و افزود: ذات طنز اعتراض و توجه به ناخوشایندی‌ها است و در این بین شناخت مخاطب باعث می‌شود تا به اثر روح داده شود.

فیض با اشاره به تاریخچه تشکیل دفتر حوزه هنری طنز در ایران، گفت: این دفتر به پیشنهاد ابوالفضل زرویی‌نصرآباد، طنزپرداز فقید در حوزه هنری بنا شد و به دنبال آن اولین شب شعر طنز با عنوان «حلقه رندان» برگزار شد.

او با اشاره به استقبال اهل قلم از تاسیس این دفتر، اظهار کرد: مداومت در برگزاری جلسات ادبی طنز به جایی رسید که امروز شاهد برگزاری جشنواره طنز و چاپ مجموعه رمان طنز هستیم و هم‌اکنون چند ناشر از جمله انتشارات «قاف» و «سپیده‌باوران» فقط به چاپ کتاب طنز می‌پردازند.

این شاعر و نویسنده با تاکید بر این‌که معیارهای طنز در طنزپردازی باید رعایت شود، گفت: به اعتبار طنز می‌توان یک سری از حرف‌ها را گفت و درواقع در شعر و هنر اجازه بیشتری برای نقد وجود دارد.

فیض درباه شیوه مطالعه خود ادامه داد: من فقط شب‌ها کتاب می‌خوانم، مطالعه درست و حسابی فرصت و تمرکز می‌خواهد، شب در میان شاعران بسیار اهمیت دارد و بسیار هم به آن اشاره شده و بیشتر شاعران شب‌ها شعر می‌سرایند.

او سپس تصریح کرد: هر فردی شیوه خاص مطالعه خود را دارد. البته این مساله به زمان و مکان مطالعه بستگی دارد؛ برای مثال در مترو نمی‌توان رمان خواند، این مکان برای خواندن داستان‌های کوتاه مناسب‌تر است تا رشته مطلب از دست خواننده رها نشود.

این طنزپرداز به بیان خاطراتی درباره آغاز فرآیند مطالعه خود پرداخت و گفت: پدرم فاضل و اهل مطالعه بود و کتاب‌های زیادی داشت. روزی از میان کتاب‌های او کتاب شعر ایرج میرزا را انتخاب کردم و خواندم و بعد از آن کتاب «هوپ هوپ‌نامه» میرزا علی‌اکبر صابر را خواندم. این کتاب چاپ باکو از قلم خوبی برخوردار بود و مطالب انتقادی داشت. باید بگویم با خواندن این کتاب به طنز علاقه‌مند شدم.

او به پذیرش خود در رشته پزشکی در سال ۶۵ اشاره و بیان کرد: به دلایلی از ادامه خواندن این رشته تحصیلی منصرف شدم اما همچنان مطالعه کتاب‌های پزشکی را ادامه می‌دهم و به آن علاقه‌مند هستم.

او به جایگاه و نقش کتاب در سال‌های نوجوانی خود اشاره کرد و گفت: در آن دوران که وسیله‌های ارتباطی بسیار محدود بودند، کتاب از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود، به طوری که ما را به جهان وصل می‌کرد.

فیض در پایان خواندن کتاب «نیست انگاری در شعر معاصر» نوشته یوسفعلی میرشکاک را پیشنهاد کرد و گفت: در این کتاب به شعر بسیاری از شاعرها از جمله شاملو، فروغ فرخزاد و ... پرداخته شده است.

نشست‌های پیشین «چهره‌خوانی» با حضور اکبر ثبوت پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی، مسعود فروتن نویسنده و گوینده و محمدرضا سرشار نویسنده و منتقد برگزار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...