هفدهم بهمن‌ماه، پنجاه‌ویکمین سالروز درگذشت مهدی بیانی است که علاه‌ بر کتاب‌های فراوان، کتابخانه ملی ایران را برای یک ملت به‌جا گذاشته است.

به گزارش ایسنا، سرآغاز شکل‌گیری کتابخانه ملی ایران، جایی که امروز در خروجی بزرگراه شهید حقانی، خانه تعداد بسیاری کتاب قدیمی، خطی و مرجع شده است، به شهریورماه ۱۳۱۶ برمی‌گردد؛ زمانی‌که مهدی بیانی در مکاتبات خود با علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف آن دوران، تأسیس کتابخانه ملی ایران را برای رفع مشکل جا و فضای کتابخانه عمومی معارف پیشنهاد کرد، که مورد قبول قرار گرفت و با اقبال روبه‌رو شد. پیش از آن بیانی ریاست کتابخانه عمومی معارف را بر عهده داشت.

حالا ۸۱ سال از آن روزها می‌گذرد؛ کتابخانه ملی نامی آشناست اما شاید تعداد کمی نام مهدی بیانی را شنیده یا به‌خاطر داشته باشند؛ نویسنده‌ای اهل همدان، پژوهشگری که استاد دانشگاه و کارشناس نسخه‌های خطی فارسی هم بود.

خدمات مهدی بیانی به فرهنگ و ادبیات ایران تنها به تاسیس کتابخانه ملی ختم نمی‌شود؛ او انجمنی هم برای حمایت و معرفی خوشنویسان و هنر خوشنویسی با نام «انجمن حمایت خط و خطاطان» تأسیس کرد. خودش نیز البته از خوشنویسان بود و به سبب تبحر در شناخت خطوط و نسخه‌ها به‌عنوان کارشناس نسخه‌های خطی و چاپی، با کتابخانه‌های ملی، مجلس شورای ملی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران همکاری می‌کرد.

از جمله آثار او می‌توان به «کتاب‌شناسی کتاب‌های خطی»، «فهرست نمایشگاه خطوط نستعلیق کتابخانه ملی»، «فهرست کتابخانه سلطنتی (دیوان‌ها)»، «فهرست منشآت و مکاتیب و ترسلات و منظومه‌های فارسی»، «فهرست نمایشگاه آثار ابن‌سینا در کتابخانه انجمن آثار ملی»، «فهرست نمایشگاه آثار خواجه نصیرالدین طوسی در کتابخانه ملی»، «فهرست نمونه خطوط خوش کتابخانه سلطنتی»، «راهنمای گنجینه قرآن در موزه ایران باستان»، «نمونه‌ای چند از خطوط خوشنویسان»، «نمونه سخن فارسی» و «پانصد سال تاریخ جواهرات سلطنتی ایران» اشاره کرد.

در بخش «دکتر مهدی بیانی» از مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران که در سال ۴۷ منتشر شده، درباره او عنوان شده است: بیانی در دوره سی‌وچهارساله خدمات دولتی خود بارها برای انجام مأموریت‌های فرهنگی و علمی به کشورهایی چون هند، پاکستان، افغانستان، شوروی، لهستان، ترکیه، امریکا، بلژیک، و چند کشور دیگر رفت. در بنیانگذاری انجمن دوستی ایران و شوروی نقش مهمی داشت و از اعضای مؤسس آن شمرده می‌شد. صاحب امتیاز مجله این انجمن یعنی «پیام‌ نوین» بود و نزدیک به 25 سال در راه توسعه و گسترش روابط فرهنگی دو کشور همسایه تلاش کرد. او از نخستین سال تأسیس این انجمن (تیر ۱۳۲۳ ش.) به آن پیوست و در مدت همکاری بارها به شوروی رفت و با کتابخانه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی و ایران‌شناسان آن کشور آشنا شد. دوره جدید مجله «پیام‌ نوین» که از سال ۱۳۲۷ انتشار آن آغاز شد زیر نظر و با همت او بود.

در سال ۹۶، کتابی با عنوان «پنجاه سال با دکتر مهدی بیانی» نوشته حمیدرضا قلیچ‌خانی، خوشنویس، مولف و مترجم توسط انتشارات سازمان اسناد ملی ایران به چاپ رسید که شامل شرح زندگی، خدمات و آثار او است. این کتاب در مراسم هشتادمین سالگرد کتابخانه ملی همزمان با پنجاهمین سالگرد درگذشت مهدی بیانی رونمایی شد.

در بخشی از یادداشتی که ایرج افشار در «نامه بهارستان» (مجله بین‌المللی مطالعات و تحقیقات نسخه‌های خطی) برای چهلمین سال درگذشت مهدی بیانی نوشته، آمده است: بیانی چون خط خوش می‌دید واله می‌شد و در راه شناساندن آن‌ها بی‌تاب بود. چند نمایشگاه خوب دیدنی با کیفیت علمی برای اولین بار در ایران برپا کرد: خطوط خوش در کتابخانه سلطنتی و کتابخانه ملی، مولفات ابن‌سینا و سپس مولفات خواجه نصیر طوسی در کتابخانه ملی. این دو نمایشگاه به‌مناسبت برگزاری کنگره‌هایی بود که کمیسیون ملی یونسکو برای آن دو دانشمند شهیر (یحیی مهدوی و مهدی بیانی) ایرانی به‌وجود آورده بود.

همچنین در بخش دیگری از این نوشته عنوان شده است: بیانی کتابخانه خوبی داشت. بخش چاپی آن را خاندان گرامی ایشان اخیراً به کتابخانه دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی بخشیده‌اند. ولی بعضی از نسخه‌های خطی مهم آن کتابخانه توسط خود ایشان به کتابخانه مجلس سنا و جاهای دیگر فروخته شد. قصد آن مرحوم این بود که کتاب خطی در یکی از کتابخانه‌های عمومی برجای بماند و از میان نرود.

***

مهدی بیانی متولد سال ۱۲۸۵، هفدهم بهمن‌ماه سال ۱۳۴۶ بر اثر سرطان درگذشت.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...