به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در نشست «میراث توران میرهادی» که عصر 16 آذر در محل کتابخانه مرجع دانشگاه شریف برگزار شد، پروین فخاری‌نیا، از اعضای هیئت مدیره شورای کتاب کودک، گفت: فرهنگنامه کودکان و نوجوانان یکی از فعالیت‌های فاخر زنده‌یاد میرهادی بود که به سوالات بچه‌های ایرانی پاسخ می‌دهد. یک سوم مداخل این فرهنگنامه بر مبنای فرهنگ و تاریخ، معماری، دین و مذهب و جغرافیای ایران با زبانی ساده شکل گرفته است و با چنین ویژگی‌هایی مرجع خوبی برای هویت‌سازی کودکان و نوجوانان ایرانی است و می‌باید آموزش و پرورش از آن استقبال می‌کرد که نکرد.

بی‌توجهی آموزش و پروش به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان

این عضو هیات مدیره شورای کتاب کودک افزود: در ابتدا وقتی که بحث تالیف فرهنگنامه مطرح شد، خیلی‌ها می‌پرسیدند این فرهنگنامه مشتمل بر بهترین‌های جهان است یا اثری تالیفی خواهد بود؟ تا اینکه تالیف فرهنگنامه شروع شد و این یکی از بهترین تصمیمات شورای کتاب کودک بود.

علیرضا میرفخرایی، داماد توران میرهادی نیز در این نشست گفت: شخصیت‌هایی همچون توران میرهادی با توجه به ویژگی‌های منحصر به فردشان باید در جامعه معرفی شوند و آثارشان بارها و بارها از ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

این عضو هیات مدیره شورای کتاب کودک تاکید کرد: مهدی محقق در بیان بخشی از خاطراتشان می‌گفتند: سال‌های اولیه شکل‌گیری ایده فرهنگنامه به سال 1337 برمی‌گردد؛ یعنی زمانی که توران میرهادی 31 سال بیشتر سن نداشت. در ضیافتی که آقای یاشاطر نیز در آن حضور داشت؛ این نشان دهنده عزم خانم میرهادی برای پدید آوردن کاری بزرگ است. اگرچه که زمان این کار تا سال ۵۷ طول کشید.

وی ادامه داد: فرهنگنامه کودکان در دنیا، اثری بی‌نظیر است. دایره المعارفی که بدون کمک ناشران بزرگ و دولت‌ها شکل گرفته است. فرهنگنامه در آبان یا آذر ۵۸ استارت خورد و در سال ۵۹ جنگ شروع شد. خانم میرهادی شخصی بود که کسی جلودار آن نبود و پیوسته به هدف خود فکر می‌کرد. درست مثل موشکی که باید به هدف می‌خورد. این بود که وی پیوسته به اعضایی که عمدتاً داوطلبانه در این فعالیت فرهنگی مشارکت می‌کردند، می‌گفت:«سرتان را پایین بیندازید و کارتان را انجام دهید». او به درستی جایگاه زن ایرانی را، در جامعه تبیین کرد. زنی که جامعه باید به آن بها می‌داد و چاره‌ای جز پذیرش او و دیدگاه‌هایش نداشت.

در این نشست که در غیاب پندار خمارلو و نوش آفرین انصاری به عنوان دیگر سخنرانان برگزار شد، پندار خمارلو، دختر این شخصیت فرهنگی فقید با ارسال پیامی مکتوب گفت: مادر من، همه عمر خود را، صرف ارتقاء فرهنگی بچه‌های این کشور کرد. او با برپایی مدرسه فرهاد، ارتقاء ادبیات کودک از طریق شورای کتاب کودک و تالیف کتاب‌های مرجع همچون «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» همه عمر در اختیار کودکان این مرز و بوم بود.

‌وی افزود: من و برادرم هر دو در مدرسه فرهاد تحصیل کرده‌ایم. کتابخانه در این مدرسه، عنصری محوری بود و مادر معتقد بود دانش در کتاب‌های درسی نباید زندانی شود و دانش‌آموزان باید با جست‌وجو در میان کتاب‌ها آن را، گسترش دهند و تا بدانند چه اطلاعاتی را چگونه و از کجا باید به دست آورند.

نوش‌آفرین انصاری نیز با ارسال پیامی گفت: با توجه به نامگذاری کتابخانه مرکزی دانشگاه شریف به نام «توران میرهادی» جا دارد بخشی از فضای این کتابخانه به آثار او و کسانی که درباره وی دست به قلم شده‌اند یا آثاری تصویری و صوتی درباره او تولید کرده‌اند، اختصاص داده شود تا علاقه‌مندان با عظمت کار وی بیش از پیش مانوس شوند.

وی ضمن تشکر از متولیان دانشگاه صنعتی شریف برای نامگذاری کتابخانه مرجع این دانشگاه با عنوان «توران میرهادی» تاکید کرد: مدرسه فرهاد که در دهه ۴۰ فعال بود از مدیریت خردمندانه وی بهره برد و نظریات نوین آموزش و پرورش به مدد او در این مدرسه ساری و جاری شد. او با توجه به نیازهای کشور برنامه مناسبی برای بچه‌ها تهیه کرد و در این زمینه کتاب‌هایی تالیف کرد که مکرراً تجدید چاپ می‌شوند.

نوش‌آفرین انصاری تصریح کرد: شورای کتاب کودک که از سال 41 با تاکید بر کار داوطلبان تاسیس شد، از دیگر فعالیت‌های او بود که می‌کشید و می‌کوشد که راه‌های پدید آوردن آثار با کیفیت برای کودکان و نوجوانان را پیش گیرد و جایگاه ادبیات کودکان را، در تربیت فرزندان انسان‌ساز محقق سازد. چنانکه در مقاله خانم رویا مکتبی فرد، خانم میرهادی با «یلا لپمن» روزنامه‌نگار، مؤسس دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان، مقایسه شده است.

این نشست که از سلسله نشست‌های کتاب، اندیشه و فرهنگ کتابخانه مرجع دانشگاه شریف بود و به صورت مجازی برگزار می‌شد، با جلسه پرسش و پاسخ حاضران پایان یافت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...