«بلبل امپراتور چین» [L'usignolo dell'imperatore della Cina] کتاب داستانی برای کودکان اثر هانس کریستین اندرسن توسط غلامرضا امامی نویسنده و مترجم پیشکسوت کشور ترجمه و راهی بازار کتاب کودک شد.

بلبل امپراتور چین» [L'usignolo dell'imperatore della Cina] هانس کریستین اندرسن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، داستان کتاب «بلبل امپراتور چین» از این قرار است که امپراتور چین عاشق صدای بلبلی می‌شود که در جنگل آواز می‌خواند و آن را به کاخ خود می‌آورد. بلبل با اینکه به‌خاطر دوری از جنگل ناراحت است، اما برای شاد کردن پادشاه هر روز برایش آواز می‌خواند. روزی یک هدیه برای پادشاه می‌رسد؛ یک بلبل ماشینی طلایی! بلبل جنگلی که دیگر پرنده‌ِ موردعلاقه‌ امپراتور نیست، به جنگل برمی‌گردد، اما سالیان بعد بالای سر امپراتور پیر و مریض حاضر می‌شود...

هانس کریستیان آندرسن (Hans Christian Andersen) متولد ۱۸۰۵ نویسنده معروف اهل دانمارک است که از معروف‌ترین داستان‌هایش می‌توان به پری دریایی کوچولو، بندانگشتی، جوجه‌اردک زشت، زندگی من، ملکه برفی، دخترک کبریت‌فروش و لباس جدید پادشاه اشاره کرد.

زادروز آندرسن روز جهانی کتاب کودک نام‌گذاری و به احترام این نویسنده جایزه هانس کریستین آندرسن ابداع شده است، این جایزه که گاه جایزه نوبل کوچک هم خوانده می‌شود و جایزه‌ای است بین‌المللی که هر دو سال یک بار از طرف دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) به مؤلفان در زمینه ادبیات کودک تعلق می‌گیرد.

بلبل امپراتور چین اثر این نویسنده شهیر با تصویرگری آریانا اپرامُلا، توسط غلامرضا امامی در ۲۷ صفحه برای گروه سنی ۳ تا ۷ سال ترجمه و از سوی انتشارات پرتقال منتشر شده است.

غلامرضا امامی (متولد ۶ شهریور ۱۳۲۵ در شهر اراک) نویسنده، مترجم، پژوهشگر و سرویراستار ایرانی است. پینوکیو(از ایتالیایی)، بامزه در فارسی، یکی بود که خودش نبود، ماهی سیاهه، لبخند بی لهجه، قصه‌ها، رعد از جمله آثار ترجمه شده این مترجم هستند.

کودکان در این کتاب می خوانند:

روزی پادشاه جوانی در چین صدای آواز بلبلی را شنید که در جنگلی نزدیک کاخ سلطنتی پنهان شده بود. بلبل آواز شگفت انگیزی داشت. امپراتور فورا خدمتکاران را احضار کرد و از آنها خواست تا آن پرندهی خوشآواز را برایش بیاورند. خدمتکاران جنگل را گشتند تا توانستند درختی را پیدا کنند که بلبل در آن زندگی میکرد.
خدمتکاری که از همه پیرتر بود از پرندهی کوچک خواست که با آنان به نزد امپراتور بیاید. بلبل جواب داد که عاشق جنگل و آزادی است اما چون امپراتور دستور داده، می‌آید و برای او آواز می‌خواند. بنابراین پرواز کرد و روی شانه ی خدمتکار پیر نشست تا با او به کاخ سلطنتی برود.
در کاخ سلطنتی بلبل آوازی سر داد. چنان آواز پرسوزی خواند که امپراتور و تمام دربار به گریه افتادند. در پایان آوازش، امپراتور از بلبل خواست که در قصر بماند و دستور داد که برای بلبل لانه‌ای از طلا بسازند. بلبل اطاعت کرد، اما از اینکه آزادی و جنگل خود را از دست داده بود، ناراحت بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...