یکی از مشکلات عرصه کتاب و کتابخوانی نبود افراد و تیم‌های متخصص است که ضمن آشنایی کامل با این مقوله با سازمان کتابخانه و همچنین فرهنگ مطالعه در جهان امروز آشنایی کافی داشته باشند.
تحقیقات نشان می‌دهند، در کشور نیروهای زیادی وجود دارند که علاقمند به کارهای فرهنگی و ترویجی هستند اما متاسفانه توانایی لازم برای همکاری با مراکز فرهنگی و کتابخانه‌ای را ندارند و البته دلیل اصلی این است که این افراد آموزش‌های حرفه‌ای مرتبط را ندیده‌اند.

کتابخوانی

در همین راستا، مدیریت خادمیاران سازمان کتابخانه‌ها و موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی با همکاری بنیاد کرامت رضوی و مرکز رسانه‌ای شیرازه اقدام به راه‌اندازی مرکز تربیت مروج نموده است. هدف از برگزاری این طرح آموزش نیروهای مردمی توانمند است که در قالب خادمیار بتوانند با مراکز و موسسات فرهنگی ترویجی در جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه همکاری داشته باشند.

به گفته دکتر سیدعباس مرجانی مدیر فعالیتهای داوطلبانه و خادمیاری سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس، این طرح در دو سطح طراحی شده است. در سطح اول ابتدا افراد توانمند، نخبه و متخصص دوره‌هایی که توسط امور خادمیاران و مرکز رسانه‌ای شیرازه تهیه شده است به نام دوره‌های تربیت مدرس را می‌گذرانند و پس از پایان دوره گواهی شرکت در دوره به آنها اعطا خواهد شد. اشخاصی که توانایی تدریس داشته باشند و مورد تایید مرکز امور خادمیاران قرار بگیرند به عنوان خادمیار مرکز با کانون‌های کتاب و کتابخوانی همکاری خواهند داشت. مرحله بعد مرحله تربیت مروج است که توسط مدرسین در هر استان انجام می‌شود.

مرجانی افزود، پس از فراخوان اولیه، افراد علاقمند دوره‌های تربیت مروج را خواهند گذراند و سپس به عنوان خادمیار در خدمت ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی قرار خواهند گرفت و با کانون‌های کتاب و کتابخوانی همکاری خواهند داشت.

مرجانی خاطرنشان کرد، این دوره به صورت آفلاین و با حضور اساتید و متخصصین کشوری آماده اجرا شده است و هم اکنون به صورت آزمایشی در استان کرمان در حال برگزاری است، و به زودی در سراسر کشور اجرا خواهد شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...