به صورت ۲۴ ساعته در اختیار دانشجویان قرار دارد... کل بنای آن از چوب است... به شکل یک جعبه سفید با ۶۰ هزار پنجره کوچک گرد طراحی شده است... اولین کتابخانه تخصصی مخصوص کتاب‌های کودکان در ژاپن... آجری به سبک رنسانس با پنجره‌های بزرگ و یک ساختمان نوساز در پشت که با یک تونل شیشه‌ای... سقف شیشه‌ای و پنجره‌های بزرگ سالن داخلی، دیوارهای چوبی و نورپردازی حیرت‌انگیز... ورود به این کتابخانه با کفش ممنوع است

کتابخانه‌ی یابود ناکاجیما [Nakajima]

کتابخانه‌ی یابود ناکاجیما [Nakajima]

کتابخانه‌ی یابود ناکاجیما [Nakajima] در دانشگاه آکیتا
این کتابخانه که به صورت ۲۴ ساعته در اختیار دانشجویان قرار دارد، دارای سقفی مدور به شکل چتر است و در کل بنای آن از چوب سدر استفاده شده است. عموم مردم نیز می‌توانند طی ساعات مشخصی در روز و به صورت رایگان از آن استفاده کنند.

کتابخانه‌ی عمومی کانازاوا [Kanazawa Umi-Mirai]

کتابخانه‌ی عمومی کانازاوا [Kanazawa Umi-Mirai]

کتابخانه‌ی عمومی کانازاوا [Kanazawa Umi-Mirai]

کتابخانه‌ی عمومی کانازاوا [Kanazawa Umi-Mirai]
در گوشه شرقی شهر کانازاوا کتابخانه‌ای عمومی قرار دارد که طراحی جالب آن توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این کتابخانه از ساختمانی به شکل یک جعبه سفید با ۶۰ هزار پنجره کوچک گرد طراحی شده است.

کتابخانه بین‌الملی ادبیات کودکان در توکیو [The International Library of Children's Literature]

کتابخانه بین‌الملی ادبیات کودکان در توکیو [The International Library of Children's Literature]

کتابخانه بین‌الملی ادبیات کودکان در توکیو  [The International Library of Children's Literature]

کتابخانه بین‌الملی ادبیات کودکان در توکیو
این کتابخانه [The International Library of Children's Literature] اولین کتابخانه تخصصی مخصوص کتاب‌های کودکان در ژاپن است و شامل دو ساختمان می‌شود. یک ساختمان آجری به سبک رنسانس با پنجره‌های بزرگ و یک ساختمان نوساز در پشت این بنا که با یک تونل شیشه‌ای (که از میان ساختمان آجری گذشته) قابل دسترس شده است.

کتابخانه‌ی عمومی تاکئو [takeo]

کتابخانه‌ی عمومی تاکئو [takeo]

کتابخانه‌ی عمومی تاکئو [takeo]

کتابخانه‌ی عمومی تاکئو [takeo]
در کتابخانه شهر تاکئو علاوه بر امانت کتاب، فروشگاه کتاب، مجلات و کافه نیز در دسترس است. سقف شیشه‌ای و پنجره‌های بزرگ سالن داخلی، دیوارهای چوبی و نورپردازی حیرت‌انگیز از مشخصات دیدنی این کتابخانه است.

Kumo no Ue کتابخانه

Kumo no Ue کتابخانه

Kumo no Ue کتابخانه

کتابخانه‌ی کومونویوئه [Kumo no Ue]
این کتابخانه در شهر کوچک کنجو قراردارد. جالب اینجاست که ورود به این کتابخانه با کفش ممنوع است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...