بقایای جسد میلان کوندرا، نویسنده چک-فرانسوی و همسرش به جمهوری چک بازگردانده شد.

میلان کوندرا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتابخانه موراویا در جمهوری چک تأیید کرد که آرزوی میلان کوندرا برای دفنش در زادگاهش برآورده شده است. این کتابخانه تأیید کرد که خاکسترهای این نویسنده و همسرش، ورا کوندرا، به شهر برنو، زادگاه کوندرا در سال ۱۹۲۹، منتقل شده‌اند.

این کتابخانه اعلام کرد ورا و میلان کوندرا که از سال ۱۹۷۵ در فرانسه زندگی می‌کردند، به‌طور نمادین به برنو بازگردانده اند.

کوندرا، که در سال ۲۰۲۳ در سن ۹۴ سالگی درگذشت، در برنو، چکسلواکی سابق متولد شد. او پس از اخراج از حزب کمونیست این کشور به فرانسه مهاجرت کرد و تابعیت چکسلواکی در سال ۱۹۷۹ از او سلب شد.

او در سال ۱۹۸۱ تابعیت فرانسوی گرفت و باقی عمرش را در فرانسه همراه با همسر دومش، ورا گذراندند، که در سال ۱۹۶۷ با او ازدواج کرده بود. در سال ۲۰۱۹، جمهوری چک تابعیت خود را به کوندرا بازگرداند. او هرگز به کشورش جز برای بازدید بازنگشت.

از اولین رمانش در سال ۱۹۶۷ با عنوان «شوخی» که رژیم کمونیستی چک را به زبانی طنز به چالش کشید، تا معروف‌ترین اثرش «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی» در سال ۱۹۸۴، کوندرا توانست سبک نثر جذاب خود را با اهداف سیاسی، فلسفی و روان‌شناختی در هم بیامیزد.

پس از مرگ میلان کوندرا، همسرش خاکسترش را تا زمان مرگ خود در سپتامبر ۲۰۲۴ در آپارتمانشان در پاریس نگه داشت. دو خاکستر اکنون در برنو هستند و زمانی که مقبره آماده شود در آنجا قرار خواهند گرفت و تا زمان آماده شدن مقبره در کتابخانه موراویا باقی خواهند ماند.

شهرداری برنو مسابقه‌ای معماری برای طراحی مقبره این نویسنده برگزار کرده است که قرار است در سال ۲۰۲۵ تکمیل شود..

کوندرا بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۲۰۱۴ ده رمان منتشر کرد، به همراه مجموعه‌هایی از داستان کوتاه، شعر، مقاله و سه نمایشنامه. او جوایزی چون جایزه مدیسیس، جایزه اورشلیم و جایزه فرانتس کافکا را دریافت کرد و مدت‌ها به‌عنوان یکی از نامزدهای احتمالی جایزه نوبل ادبیات شناخته می‌شد.

................ هر روز با کتاب ................

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...