بیست و پنجمین شماره از مجله «سه‌نقطه» با عکس روی جلد نجم‌الدین شریعتی منتشر شد.

سه‌نقطه نجم‌الدین شریعتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره از مجله به صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد با قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

بخش «کرسی آزادنویسی» این شماره با مطالبی از مریم نظام‌دوست، سیداکبر میرجعفری، سیداکبر موسوی، مهدی شریفی و یاسین کیانی همراه است.

همچنین در «نیم‌خط»، «شمال مرا چه کسی جابجا کرد؟» و «باور کنید شمال چیزهایی غیر از جوج، دریا، جنگل و کمپ هم دارد» را می‌خوانیم.

پرونده این شماره با عنوان «شمال مُمال محال است یادمان برود» با «کته‌کبابی، بی‌عرفان و مداقه و ادا» نوشته مریم حسن‌نژاد، «مرغابی‌های بی‌شعور در دامان مادر طبیعت» نوشته فاطمه فهیمی، «کاکل بلال و زغال روشن و بطری آب معدنی» نوشته مریم نظام‌دوست، «چرا هرجا می‌روید می‌رقصید؟» نوشته رضا سعیدی ورنوسفادرانی، «این جانوران شمال‌رونده» نوشته فاطمه خسروانی، «شمال، بغل، زبانه، فرهنگ‌سازی» نوشته علی آینه‌ور، «سیرترشی ماهیتا نمی‌تواند نامحسوس باشد» نوشته محمد صمدی، اپاختر، سیخ و پیرمرد هیزم‌شکن» نوشته سیدمحمد صاحبی و «این همه شور و حال چون توانم که از یاد برد» نوشته میلاد ملاعبدالوهاب همراه است.

در بخش «درباره طنز»، محمود فرجامی «در جست‌وجوی مکانی برای اجرا» را نوشته است و اسماعیل امینی «گریز از اندیشه قالبی» را.

علاوه‌بر این، در «تهرانشهر» مطالبی را از ابراهیم افشار، محمدحسین افخمی، امیررضا مهریزی و جلال سمیعی و نیز در «دونقطه» مطالبی را از سحر نحوی و فاطمه چاوشی می‌خوانیم.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...