طبق نظرسنجی که اخیراً منتشر شده، سال گذشته کتابخانه‌های عمومی در آمریکا شلوغ‌تر از سالن‌های سینما بودند.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از لیت هاب، صنعت فیلم‌سازی هالیوود در آمریکا سال گذشته توانست مبلغی در حدود ۴۰ میلیارد دلار درآمد کسب کند ولی هنوز ظاهراً مردم این کشور کتابخانه را به سینما رفتن ترجیح می‌دهند. طبق نظرسنجی که اخیراً منتشر شده نشان داده می‌شود سال گذشته کتابخانه‌های عمومی در آمریکا مکان‌های شلوغ‌تری نسبت به سالن‌های سینما بودند.
 
بر اساس نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ آمریکا، از سال ۲۰۰۱ تا کنون این اولین باراست که میزان بازدید از کتابخانه‌ها بیشتر از سایر مکان‌های فرهنگی شده است. طبق آمارهای گالوپ مردم آمریکا در سال ۲۰۱۹ بیشتر به کتاب‌خانه‌های عمومی رفتند.
 
طبق گزارش جزئی که جاستین مک‌کارتی از اعضای موسسه گالوپ منتشر کرده سال گذشته کتابخانه‌ها در ۲۰ سال گذشته شاهد بیشترین آمار بازدیدکننده بوده است که به ازای هر بزرگسال آمریکایی ۱۰ بازدید صورت گرفته است. این آمار برای سالن‌های موسیقی و سینما چهار بازدید بوده است.
 
در آمارهای گالوپ تعداد بازدید از موزه‌ها و پارک‌های حیات وحش کمتر از ۳ بازدید اعلام شده است که نشان می‌دهد مردم آمریکا در سال‌های اخیر بیشتر ترجیح می‌دهند به سمت فعالیت‌های فرهنگی بروند.
 
در این آمارها نکته جالبی نیز دیده می‌شود که دوبرابر شدن بازدیدکنندگان زن از کتابخانه‌ها بوده است. بر این اساس معلوم شده است که زنان مشترک کتابخانه‌های عمومی نسبت به سال‌های گذشته به طور متوسط دوبار بیشتر از مردان به کتابخانه‌ها مراجعه کردند.
 
نکته دیگر آمارهای گالوپ برتری آماری بازدیدکنندگان کم درآمد نسبت به قشر پردرآمد از کتابخانه‌های عمومی است.
 
اولین کتابخانه عمومی در بوستون توسط کشیش جان چکلی در مکان قبلی مجلس ایالتی زمانی بین سال‌های ۱۷۱۱، وقتی مجلس ایالتی بوستون ساخته می‌شد تا ۱۷۲۵ تأسیس شد.
 
قبل از سال ۱۹۰۰، در بسیاری از شهرهای کوچک و شهرستانها، حامیان محلی کتابخانه‌های اجتماعی را که با پول اعانه افتتاح شده بود، اداره می‌کردند. افراد طبقه متوسط جامعه از آنها حمایت می‌کردند، پرفروش‌ترین کتاب‌ها و کتاب‌های کلاسیک قدیمی را امانت می‌دادند، و به دیگر دوستداران کتاب در سطح شهر اطلاع می‌دادند. این کتابخانه‌ها پیشگامان کتابخانه‌های عمومی محسوب می‌شوند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...