به گزارش فارس، کتاب «خواب باران» نوشته‌ وجیهه سامانی با نگاهی واقع‌بینانه به مسائل اخلاقی اجتماعی جوانان می‌پردازد و در پس قصه‌ای عاشقانه، تعریفی واقعی از سرنوشت و قضا و قدر ارائه می‌کند و مرز باریک بین تردید و ایمان را به درستی نشان می‌دهد. «خواب باران» رمانی با مضمون دینی ـ اجتماعی است.

وجیهه سامانی در خصوص این کتاب نوشته است:

سرنوشت بازی‌های عجیب و غریبی دارد. مثلا اگر آن نیمه شب بهاری، «هما» پشت در هر خانه دیگری رگ دستش را زده بود؛ شاید سرنوشتش چیز دیگری می‌شد. شاید اصلا زنده نمی‌ماند تا بین شک و یقین و ایمان به مهربانی خدا، عاجزانه دست و پا بزند و با تمام تلخی‌ها و سیاهی‌های کفر و عنادش، اسیر چهاردیواری تنگ و تاریکی می‌شد که مشتی خاک او را از دنیای زندگان جدا می‌کرد. اما این‌که دست سرنوشت او را از میان تمام در و دیوارهای سنگی و سیمانی و از میان آن همه کوچه پس کوچه‌های شهر، پشت در خانه‌ای کشیده بود که آدم‌های قصه‌اش عزیز خانم و حسام بودند، برای این بود که مسیر زندگی‌اش جور دیگری رقم بخورد.

کتاب خواب باران به همت قناری، تولیدکننده کتاب‌های صوتی با گویندگی اعظم حبیبی در ۶ ساعت و ۵۲ دقیقه در اپلیکیشن‌های کتاب صوتی و الکترونیک عرضه شده است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...