مدیر دفتر طنز کانون ادبیات ایران از مراحل پایانی تدوین بانک جامع اطلاعاتی طنزپردازان ایران از آغاز تا امروز خبر داد.

ابوالفضل زرویی نصرآباد با تأکید بر لزوم تدوین بانک اطلاعاتی طنزپردازان گفت: «متأسفانه به رغم وجود نهادهای متعددی که متصدی ثبت و اجرای فعالیتهای طنز هستند، هنوز مرجع و منبع قابل اعتنا و اعتمادی برای شناخت طنزپردازان ایران فراهم نیامده است.»

به گفته نویسنده تذکره المقامات، بانک جامع اطلاعاتی طنزپردازان ایران در بردارنده اطلاعات اولیه و مهم و نمونه‌هایی از آثار طنزآوران ایران، از آغاز تا امروز است.

زرویی نصرآباد در بخش دیگری از سخنان خود، به برگزاری کارگاه‌های بازخوانی و نقد آثار طنزپردازان در دفتر طنز کانون ادبیات ایران اشاره کرد و گفت: با توجه به این که طنز امروز ایران مبتنی بر منابع کهن ادبیات پارسی است، این دفتر قصد دارد برای آشنایی بیشتر علاقمندان و طنزپردازان جوان، دوره های بازخوانی و تحلیل متون کهن طنز را در اولویت برنامه های خود قرار دهد.

این طنزپرداز، همچنین بر عدم انجام کار موازی با نهادهای مرتبط دیگر تأکید کرد و در ادامه به خبرنگار مهر گفت: «دفتر طنز کانون ادبیات ایران علاوه بر پرهیز از دامن زدن به حرکتهای موازی با فعالیتهای مراکز طنز دیگر، مصمم است که بیشترین تلاش خود را به آموزش، پژوهش و همایشهای صرفاً ادبی معطوف کند.»

وی یادآور شد: «از آنجا که فعالیت‌های کانون تنها بر ادبیات ایران متمرکز است طبیعتاً دفتر طنز نیز تمام و کمال به حوزه طنز مکتوب در دو بخش نظم و نثر اختصاص خواهد داشت.»

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...