مدیر دفتر طنز کانون ادبیات ایران از مراحل پایانی تدوین بانک جامع اطلاعاتی طنزپردازان ایران از آغاز تا امروز خبر داد.

ابوالفضل زرویی نصرآباد با تأکید بر لزوم تدوین بانک اطلاعاتی طنزپردازان گفت: «متأسفانه به رغم وجود نهادهای متعددی که متصدی ثبت و اجرای فعالیتهای طنز هستند، هنوز مرجع و منبع قابل اعتنا و اعتمادی برای شناخت طنزپردازان ایران فراهم نیامده است.»

به گفته نویسنده تذکره المقامات، بانک جامع اطلاعاتی طنزپردازان ایران در بردارنده اطلاعات اولیه و مهم و نمونه‌هایی از آثار طنزآوران ایران، از آغاز تا امروز است.

زرویی نصرآباد در بخش دیگری از سخنان خود، به برگزاری کارگاه‌های بازخوانی و نقد آثار طنزپردازان در دفتر طنز کانون ادبیات ایران اشاره کرد و گفت: با توجه به این که طنز امروز ایران مبتنی بر منابع کهن ادبیات پارسی است، این دفتر قصد دارد برای آشنایی بیشتر علاقمندان و طنزپردازان جوان، دوره های بازخوانی و تحلیل متون کهن طنز را در اولویت برنامه های خود قرار دهد.

این طنزپرداز، همچنین بر عدم انجام کار موازی با نهادهای مرتبط دیگر تأکید کرد و در ادامه به خبرنگار مهر گفت: «دفتر طنز کانون ادبیات ایران علاوه بر پرهیز از دامن زدن به حرکتهای موازی با فعالیتهای مراکز طنز دیگر، مصمم است که بیشترین تلاش خود را به آموزش، پژوهش و همایشهای صرفاً ادبی معطوف کند.»

وی یادآور شد: «از آنجا که فعالیت‌های کانون تنها بر ادبیات ایران متمرکز است طبیعتاً دفتر طنز نیز تمام و کمال به حوزه طنز مکتوب در دو بخش نظم و نثر اختصاص خواهد داشت.»

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...