به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا،‌ این شماره از «سه‌نقطه» با پرونده‌ای با موضوع بسط و بررسی اصول، مبانی و محتویات «آیین کتاب‌نخوانی» منتشر شده است.

گسترش کتاب‌نخوانی با سه‌نقطه 19

در قسمت پرونده مریم نظام‌دوست، فاطمه خسروانی، سید محمد صاحبی، هادی مقدم‌دوست، فاطمه فهیمی، حسام‌الدین مقامی‌کیا، مریم حسن‌نژاد، کوثر محبی و سیدمصطفی موسوی از فوت‌و‌فن‌های آیین کتاب‌نخوانی و کتاب‌نخوانان موفق نوشته‌اند.

مریم نظام‌دوست در یادداشت «بشر، دو دست و این همه کتاب» در جایگاه یک کتاب‌نخوان تا حد امکان غر زده است، فاطمه خسروانی در «اول لنگ، دوم کتاب» از خواندنی‌هایی که خواندنی نیستند و نسبت آنها با سرانه مطالعه نوشته، سید محمد صاحبی در «با کتاب زیر دوش» اشتراکات فواید کتابخوانی و استحمام را بررسی کرده، هادی مقدم‌دوست در «بدبختی یک دوتا نیست» کتاب‌های بیخودی و باخودی را معرفی کرده، فاطمه فهیمی در «کتاب نخوانیم، نمی‌میریم» بعضی از علل کتاب‌نخوانی را تبیین کرده، حسام‌الدین مقامی‌کیا در «میکروب داره، لایک نداره» به منطقی‌ترین شیوه توضیح داده است که چرا نباید کتاب بخوانیم، مریم حسن‌نژاد هم در «از بلخ و نشابور تا گورستان پرلاشز + تاریخچه کتاب + مثبت هیجده» کتاب‌خوانی و کتاب‌نخوانی را از آغاز تا الان بررسی کرده، کوثر محبی با «بردار کتاب از برم و جام می آور حاجی جان» شما را قانع می‌کند که کتاب‌خواندن به درد نمی‌خورد و سیدمصطفی موسوی در «بسوز اوراق اگر هم رول مایی» آنهایی که طاقت کتاب خواندن ندارند را راهنمایی می‌کند.

در بخش نیمخط سه‌نقطه اقتصادی هم که ضمیمه کمی تا قسمتی جدی‌تر سه‌نقطه است، سه یادداشت از نفیسه رحمانی می‌خوانید؛ «کتابت را زمین بگُذار» که به کتاب در جایگاه یک منبع احتمالی آگاهی می‌پردازد، «کتاب که نمیخری، لیوان هم نخر» که سیر کتابفروشی‌ها را بررسی می‌کند و «چرا ما کتاب‌نخوان‌ها دو قورت‌ونیم‌مان باقی است؟». شیرین حسن‌نژاد نیز در « کنجد، سوسن‌ها، مارادونا، ادبیات» کتاب، ادبیات و ارتباط آنها با مارادونا را شرح داده است.

بخش کرسی آزادنویسی سه‌نقطه نوزدهم، با یوسفعلی میرشکاک و «باب موش و مادر چاوز» که ادامه نظیره‌اش بر کلیله و دمنه است آغاز می‌شود. سیداکبر میرجعفری هم چراغ صفحه «همه چیز درباره همه چیز» را با «یک گونه انار، هفتصدگونه انار» در این شماره روشن کرده، مهدی شریفی در فاصله کانونی سراغ عکس جدیدی رفته و از «تنها عموی ارجینال من» نوشته است. قسمت کرسی با نوشته جدید یاسین کیانی در اضغاث احلام به پایان می‌رسد، کیانی در «واپسین سپر به دست‌ها» زندگی در زاهدان را از زاویه‌ای غیر از آنچه شنیدیم و دیده‌ایم روایت کرده است. این بخش باشگاه نویسندگان همیشگی سه‌نقطه است که هریک در فرم و با بیان مخصوص به خود می‌نویسند.

در تهرانشهر شماره نوزدهم مریم حسن‌نژاد در تهران مرکز با «قیمت می‌کنیم و از مغازه خارج می‌شویم» از کتابفروشی‌های تهران نوشته است. محمدحسین افخمی هم داستان یک شهر را با «در خدمت و خیانت روشنفکران» ادامه داده است. «جفت خوشحالان» نیز که از شماره قبل آغاز شده بود در این شماره به سراغ اسماعیل آذری‌نژاد که رابطه عمیقی با کتاب‌ها دارد رفته است. دوربین سه‌نقطه نیز در قسمت آلبوم با عنوان «آیین کتاب‌خری در تهران» بورس‌های رسمی و غیررسمی فروش کتاب را به تصویر کشیده است.

در شماره نوزدهم پس از چند شماره فاصله سرویس طنز جهان با ترجمه‌ داستانی از زکریا تامر و آلبرتو موراویا به کار خود ادامه داده است. موسی بیدج و حسین یعقوبی ترجمه این دو داستان را به عهده داشتند.

درباره طنز نوزدهم نیز با هشتمین قسمت استندآپ کمدی محمود فرجامی، «در چیستی لوازم صحنه و کیستی ام سی» نکات قبل از رفتن روی صحنه را آموزش می‌دهد و اسماعیل امینی در کارگاه طنز از «هزل چیست؟هجو چیست؟» می‌گوید.

ماهنامه سه‌نقطه با همکاری هنرمندان شیما جوهرچی، فاطمه چاوشی، طیبه دالایی، نفیسه رحمانی، حامد رضوی، محمد رفیعی، حسین شمس، سیدمحمد صاحبی، محمد صمدی، فاطمه فهیمی، مرتضی کاردر، سحر نحوی و... سایر دوستان و آشنایان، و به مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد تولید و منتشر می‌شود.

نوزدهمین شماره سه‌نقطه، در 220 صفحه و با قیمت 40‌هزار تومان در کتابفروشی‌ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی و فروشگاه‌های آنلاین عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...