رهنمود‌های هشت جلدی | اعتماد


گاهی کتابی ملموس و تکان‌دهنده را به پایان می‌رسانیم و تنها آرزوی‌مان این می‌شود که کاش نویسنده این کتاب رهنمودی برای زندگی ما هم می‌داد.

این آرزوی طرفداران ژاپنی از یکی از برترین نویسنده‌های ادبیات پست‌مدرن به حقیقت پیوسته است. هاروکی موراکامی، نویسنده رمان‌های «کافکا در کرانه» و «تعقیب گوسفند وحشی» ماه ژانویه سال جاری میلادی از طرفدارانش خواست سوال‌های خود را در وب‌سایت «جای آقای موراکامی» مطرح کنند و او نقش ستون‌نویسی که به خوانندگانش رهنمود می‌دهد را بازی کند. موراکامی در این وب‌سایت نوشت: «بعد از مدت‌ها، می‌خواهم با خوانندگانم ایمیل رد و بدل کنم. » موراکامی در مجموع 37465 سوال دریافت کرد اما به 3716 سوال پاسخ داد. انتشارات «شینوکوزا» در ژاپن نسخه چاپی این سوالات را که شامل 473 سوال می‌شود به چاپ رسانده است. همچنین نسخه دیجیتالی کتاب که دربرگیرنده تمامی سوال‌ و جواب‌ها می‌شود را در هشت جلد منتشر کرده است. براساس گفته‌های این ناشر، موراکامی مخصوصا نسخه دیجیتال را سفارش داده است که در حال حاضر جایگاه سیزدهم جدول کتاب‌های دیجیتالی سایت فروش کتاب «آمازون» را به خود اختصاص داده است.

هاروکی موراکامی

این کتاب شامل نظرهای این نویسنده ژاپنی از موسیقی جاز گرفته تا گربه‌ و روابط و کتاب‌ است و کتاب یادشده فقط در ژاپن به چاپ رسیده است. در واقع در این کتاب موراکامی به سوالی مانند اینکه «آیا او می‌خواهد به گربه تبدیل شود؟»، «چطور جلوی آروغ زدن دوستش را گرفته؟» و «در مورد جایگاه همیشگی‌اش به عنوان نخستین مدعی کسب جایزه نوبل ادبیات چه احساسی دارد؟» پاسخ داده است. موراکامی ماه مه در مصاحبه با روزنامه «ژاپن تایمز» عنوان کرد: «فکر می‌کردم حدود 10 هزار سوال دریافت کنم، اما دست آخر چهار برابر این عدد از من سوال پرسیده شد. به استادیوم جینگو رفتم و با حسرت متوجه شدم تعداد سوال‌هایی که از من پرسیده شده از تعداد تماشاچی‌هایی که در این استادیوم جا می‌شوند، بیشتر است... به نوعی فکر می‌کردم این پرسش و پاسخ مانند مکان «آگورای آتن» در یونان باستان است؛ جایی که همه در آن جمع می‌شوند و می‌توانند با بالا بردن دست‌شان اجازه صحبت درباره هر چه که می‌خواهند داشته باشند.»

گرچه یک میلیون نسخه از آخرین رمان این نویسنده با نام «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» طی یک هفته در ژاپن فروخته شد، اما موراکامی کمتر در کنار مردم دیده می‌شود و به ژاپن تایمز گفته بود: «این سایت، روی دیگر من را به مردم نشان خواهد داد.»وبسایت «والچر» چند سوال و جواب را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است که یکی از بهترین‌ها را در ادامه می‌خوانید: «سلام آقای موراکامی. امروز باد شدیدی می‌وزد، مگر نه؟ البته آسمان فوکوئوکا آبی است. از وقتی دانش‌آموز دبیرستان بودم می‌خواستم از شما یک سوالی بپرسم. حالا هم سوالی که سال‌ها می‌خواستم از شما بپرسم را مطرح می‌کنم: قدرت قلم بیشتر از شمشیر است؟»
هانگری ساچیکو، زن، 27 ساله، کارمند

هاروکی موراکامی: «بی‌پرده بودن این سوال من را متعجب کرده است. قدرت قلم بیشتر از شمشیر است؟ باید بگویم بله که قلم قدرتمندتر است، اما با شرایط امروزه جواب این سوال سخت است. جدا از حمله‌های تروریستی، گاهی در اینترنت هم واکنش‌هایی دیده می‌شود. باید وقتی چیزی را می‌نویسی حواست کاملا جمع باشد. وقتی می‌نویسم، مدام به خودم یادآور می‌شوم که «نگذار قلمت خیلی قدرتمند شود. » کلمات را طوری انتخاب می‌کنم که آدم‌های کمتری را ناراحت کند، اما این کار هم خیلی سخت است. مهم نیست که چه چیز نوشته می‌شود، ممکن است نوشته‌تان کسی را ناراحت کند یا برنجاند. همیشه به این موضوع توجه می‌کنم، تا آنجایی که بتوانم سعی می‌کنم چیزی بنویسم که کسی را نرنجاند. این مساله، موضوعی اخلاقی است که همه نویسنده‌ها باید از آن پیروی کنند. اما
در همین حین، وقتی احتیاج است در مبارزه‌ای شرکت کنی، باید انرژی‌ات را بازیابی تا توانایی جنگیدن داشته باشی. مثل آن چیزی که برای بستن شکم به کار می‌بری. اما این وسیله فقط برای وقتی است که به آن احتیاج داری. اگر با بی‌ملاحظگی قدرت قلم را بیشتر از شمشیر کنی، خودت را در معرض خطر قرار دادی. این نظر شخصی من است. شاید بقیه جور دیگری فکر کنند.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...