دردم از پول است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

آن یکی شد غرق در مال حرام
دینش از کف رفت و ایمان نیز هم

موسم تاراج اگر آغاز شد
دارد این آغاز، پایان نیز هم

بر سر یک سفره دیدم گرگ را
آن‌طرف‌تر، مرد چوپان نیز هم

نان بیت‌المال را ما می‌خوریم
قیمه و مرغ و فسنجان نیز هم!

سال‌ها هی لاف دانایی زدیم
دوره قاجار و الان نیز هم

با همه دانایی، از ما خورده‌اند
شاه و شیخ و شحنه و خان نیز هم!

فیلم می‌سازیم از اصحاب کهف
از نگاه پیر کنعان نیز هم

بعد با وجدان راحت می‌زنیم
حرف‌های زشت، بهتان نیز هم

ما جهانی را مدیریت کنیم
گر که لازم شد جهانبان نیز هم!

کس نمی‌دانست قبل از ما که ابر
سایه دارد، برف و باران نیز هم!

کشف شد در دوره ما که شتر
چار پا دارد، دو کوهان نیز هم!

گر چه اصلا گاه‌گاهی لاجرم
اندکی، هرچند چندان نیز هم!

تخم خشخاش از زمین برچیده شد
تخته شد دکّان قلیان نیز هم!

مهر باطل خورد روی انگلیس
نروژ و اتریش و آلمان نیز هم

ما گرفتیم آنچه در رادار بود
چیزِ از رادار پنهان نیز هم

چین به ما سجاده و تسبیح داد
کیف و کفش و بند تنبان نیز هم!

مثل خرمالوست «خالو»، طنز تو
شاعری، رندی، سخندان نیز هم

گر به کام عده‌ای تلخ است، گاه
ملتی را کرده خندان نیز هم

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...