صابر محمدی | جام جم


امروز، هفتاد‌وپنجمین سالروز انتشار «قلعه حیوانات» جورج اورول است یكی از مهم‌ترین داستان‌های پسااستعماری قرن بیستم.
75 سال پیش در چنین روزی، كتاب قلعه حیوانات جورج اورول، به‌عنوان یكی از مهم‌ترین آثار پادآرمانشهری، از چاپخانه‌ای در لندن بیرون آمد و به كتابفروشی‌ها رسید. خاطرتان باشد این، چهار سال پیش از آن است كه او مهم‌ترین شاهكار پادآرمانشهری ادبیات قرن بیستم، یعنی رمان «1984» را خلق كند، بنابراین احتمالا اقبال شگفت‌انگیزی كه از قلعه‌حیوانات صورت گرفت برای خود او نیز قابل پیش‌بینی نبود. «قلعه حیوانات که نقد سیاست‌های کمونیسم است، البته با سوءاستفاده‌های فراوانی هم از جانب گروه‌های سیاسی مختلف روبه‌رو شده است. عاملان غربی پروپاگاندا در دوران جنگ سرد و سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای اولین بار از این کتاب سوءاستفاده کردند و این داستان تمثیلی سیاسی را به تبلیغی برای سرمایه‌داری بدل کردند. وقتی اورول در دهه 50 قرن بیستم میلادی نزدیک به آغاز جنگ سرد بر اثر بیماری سل درگذشت، در نبودش سازمان‌های اطلاعاتی به خاطر مخالفت کتاب با کمونیسم به آن علاقه‌مند شدند و از این آب گل‌آلود ماهی خودشان را گرفتند.

50ترجمه از قلعه حیوانات در هفتاد‌وپنجمین سال انتشار

اورول و حیواناتش در ایران
50؛ این، تعداد مترجمان رمان جورج اورول به فارسی است. البته این، تعدادی است كه ما، از جست‌وجوهایمان در سایت‌های استعلام كتاب‌ها به‌دست‌آورده‌ایم و هیچ بعید نیست بیش ‌از این عدد باشد. می‌دانیم كه دیگر نباید حیرت كنیم. پیش از این نیز در همین صفحه از تعداد شگفت‌انگیز مترجمان رمانی دیگر به زبان فارسی نوشته بودیم. خب، حساب و كتاب كه ندارد. ما هنوز به هیچ‌یك از قوانین بین‌المللی حق ترجمه و نشر قائل نیستیم و همین باعث می‌شود رمان‌های پرطرفدار با انبوهی از مترجمان و ناشران به دست ما برسد. اغلب با ترجمه‌هایی، اگر رونویسی از یكدیگر نباشند، بسیار پرغلط، با طراحی‌های ناشیانه جلد و مشكلاتی دیگر. جالب این‌كه بیشتر این ترجمه‌ها چندین و چندبار چاپ شده‌اند. نام ناشران را اغلب نشنیده‌ایم و آن وقت می‌بینیم مثلا 13‌بار ترجمه‌شان از این رمان را تجدیدچاپ كرده‌اند! حالا به تجربه می‌دانیم دو سه ترجمه فارسی خوب از این رمان در بازار هست، اما خب این تعداد تجدیدچاپ‌ها نشان می‌دهد اغلب مخاطبان این رمان، آن را با ترجمه‌ای ناقص و پرایراد خوانده‌اند.
اینجا نام مترجمان و ناشرانی را كه تاكنون رمان جورج اورول را با دو عنوان مزرعه‌حیوانات و قلعه‌حیوانات ترجمه و منتشر كرده‌اند، می‌بینید. برخی مترجمان، ترجمه‌شان را نزد چند ناشر منتشر كرده‌اند و برخی ناشران نیز این رمان را با چند ترجمه به بازار فرستاده‌اند.

مورد عجیب اولین مترجم
همین ابتدا بگوییم این تیتر ما هم كمی شلوغ‌كردن ماجراست؛ این‌كه گفته‌ایم «مورد عجیب»... اما خب ما به عنوان اهالی رسانه وظیفه داریم از عجایبی كه عادی شده‌اند همچنان تعجب كنیم تا نپذیریم كه یك مورد نابهنجار، با این‌كه تبدیل به هنجار شده، پذیرفتنی است. این‌كه ترجمه یك مترجم از یك متن را چند ناشر همزمان منتشر می‌كنند، ولو این‌كه به لحاظ قانونی خلافی مرتكب نمی‌شوند دلیل نمی‌شود ما این بغرنج اخلاقی را به عنوان امری عادی بپذیریم. می‌دانیم امیر امیرشاهی، نخستین مترجم رمان «قلعه حیوانات» در سال‌های پیش از انقلاب ایران بوده است. حالا نیم قرن از آن سال‌ها و آن‌ ترجمه، كه در نشر كتاب‌های جیبی، منتسب به انتشارات امیركبیر و موسسه فرانكلین منتشر شده بوده گذشته است و جالب این‌كه چند ناشر در حال انتشار این ترجمه هستند. در سال‌های پس از انقلاب، ما دست‌كم نام این ناشران را به عنوان ناشر این ترجمه می‌بینیم: مرز فكر، جامی، هاشمی، نگار تابان، علمی فرهنگی، مصدق، روزگار، عطر كاج و امیركبیر! فقط 9 ناشر در این میان، یك ترجمه از قلعه حیوانات را مرتب به بازار كتاب می‌فرستند! در این میان، امیركبیر به عنوان ناشر اولیه ترجمه مطرح است. می‌دانیم نشر كتاب‌های جیبی در سال‌های پیش از انقلاب به نوعی زیرمجموعه انتشارات امیركبیر بوده و آن‌طور كه به گوش می‌رسد این موسسه در حال احیای آن نشر است. بنابراین امیركبیر را در این میان كنار می‌گذاریم و از هشت ناشر دیگر می‌پرسیم چطور مفت و مجانی ترجمه ناشری دیگر را چاپ و منتشر می‌كنند؟ البته متاسفانه پاسخ این سوال را هم مثل همان موردی كه عرض كردیم «شگفت‌انگیز نیست اما همچنان باید تعجب كرد» می‌دانیم. بر اساس بندی از بندهای قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، اگر 30 سال از درگذشت صاحب اثر گذشته باشد، مالكیت آن به نوعی عمومی خواهد بود. در بند 12 این قانون می‌خوانیم: «مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون كه به موجب وصایت یا وراثت منتقل می‌شود از تاریخ مرگ پدید آورنده 30 سال است و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر اثر وصایت به كسی منتقل نشده باشد برای همان مدت به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار خواهد گرفت». آن‌طور كه مشخص است امیر امیرشاهی آن سال‌ها قرارداد مشخصی با ناشر نداشته است. راستش را بخواهید پیگیری ما برای سرنوشت این مترجم، كه آیا در قید حیات است یا اگر نیست چند سال است از درگذشت او گذشته، بی‌نتیجه ماند، اما حدس قریب به یقین‌مان این است كه ترجمه او مشمول این بند از قانون مورد اشاره شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...