در حاشیه اعلام برگزیدگان جایزه کتاب سال 1400 شهید غنی‌پور، بیانیه‌ی توقف فعالیت این جایزه خوانده شد.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، برگزیدگان کتاب سال 1400 شهید حبیب غنی‌پور توسط هیات داوران این‌رویداد به شرح ذیل معرفی شدند:

بخش نوجوان

«من و آقای همسایه» نوشته علیرضامتولی از انتشارات به نشر در این حوزه به‌عنوان اثر برگزیده انتخاب و معرفی شد.

نامزدهای نهایی بخش رمان نوجوان به جز اثر برگزیده؛ عبارت بودند از: «شوپه» نوشته آریا یعقوب‌زاده، «پرواز اسب سفید» نوشته سیده‌عذرا موسوی و «من ضامن» نوشته مصطفی خرامان.
همچنین در این بخش کتاب «شوپه» نوشته آریا یعقوب زاده، شایسته تقدیر دانسته شد.
هیئت‌داوران این بخش خسرو باباخانی، حبیب یوسف‌زاده و محمدعلی قربانی بودند.

بخش بزرگسال

«خسرو شیرین» نوشته خسرو باباخانی از انتشارات کتابستان معرفت به‌عنوان کتاب سال انتخاب و معرفی شد.

خسرو شیرین» نوشته خسرو باباخانی

نامزدهای نهایی این بخش به جز اثر برگزید عبارتند از: «نبودن» نوشته مهدی زارع، «نوزده تماس بی‌پاسخ» اثر خدیجه خانی، «و تن دادم وطن» نوشته مریم بصیری.
همچنین رمان «نوزده تماس بی‌پاسخ» نوشته خدیجه خانی به دلیل توجه به موضوع بیماری پاندمیک کووید ۱۹ و روایتی ساده از دل‌تنگی انسان‌ها در هنگامه بلایا و نیازشان به یکدیگر، قابل‌تقدیر شناخته شد.
هیئت‌داوران این دوره در بخش رمان بزرگسال، ابراهیم زاهدی مطلق، مصطفی خرامان و گلعلی بابایی بودند.

بخش کودک

«یک دروغ کوچولو» اثر شکوه قاسم نیا و «دوست بزرگ، دوست کوچک» اثر کلر ژوبرت در این بخش به‌عنوان آثار برگزیده انتخاب و معرفی شدند.

نامزدهای دریافت جایزه در بخش کودک به جز آثار برگزیده عبارت بودند از: «قلب فروزان مترسک» اثر جمال اکرمی، «قلب سفید پدربزرگ» نوشته مسلم ناصری و «غروب بازی» به قلم لاله جعفری.

هیئت‌داوران این دوره در بخش کودک، ناصر نادری، محمدحسن حسینی و علی‌اصغر جعفریان بودند.

در پایان مراسم اهدای بیست و دومین جایزه شهید غنی پور، شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه(علیه‌السلام) در بیانیه‌ای که بر روی پایگاه اینترنتی این جایزه منتشر شده است‌، اعلام کرد، برگزاری این جایزه فعلاً متوقف شده است.

متن این بیانیه را در ادامه می‌خوانید:

«رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ آیه ۸۰ سوره اسرا

آفرین جان‌آفرین پاک را که قَسَم یاد کرد بر قلمِ صنع و کتاب رازآلودِ آفرینش را با جوهر دریای کَرَم و رحمت بی‌انتهایش رقم زد.

صورتگر بی‌بدیلی که «ز آب و ز گِل آینه‌ای کرد و برابر گرفت» و با خلق نبی‌اکرم محمد مصطفی (صل‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) لطف بیکران خداوندی‌اش را بر آدمیان تمام کرد.

سلام بر رها گردیدگانی که در این گذرگاه خاکی «نظر کردند به وجه‌الله» و در آستان ربوبی ذات اقدس حق، به مقام والای شهادت نائل آمدند؛ بویژه شهید حبیب غنی‌پور، عاشق وارسته‌ای که به اعتبار و آبرویش، چراغ محفل «شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه» را افروختیم تا بهانه‌ای باشد برای گرد آمدن جان‌های شیفته کلمه و ادب در آن گوشه روشن و پاک. همچنین گرامی می‌داریم نام و یاد زنده‌یاد امیرحسین فردی، بنیان‌گذار شورا و مجاهد نستوه عرصه قلم را که یک عمر «به تأیید نظر حل معما می‌کرد.»

جریان ادبی شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع) طی قریب به نیم قرن تکاپو- با این باور که ادبیات غنی و داستان‌های اصیل، ملت‌های فهیم می‌پرورند- همواره کوشیده است در مسیر صدق گام بردارد و ضمن ادای دِین به آرمان‌های بلند ملت عزیز ایران، با پایبندی به اصول حرفه‌ای ادبیات داستانی، به قدرِ بضاعت، در خدمت رشد و بالندگی ادبیات داستانیِ سازنده و متعهد کشورمان باشد.

امر خطیری که برگزاری بیست‌ودو دوره جایزه انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور طی سه دهه، از جمله مصادیق آن است. این شورا که همیشه آینه‌دار اوضاع و فرزند زمانه خود بوده است، طی نیم قرن گذشته رویکردهای زیر را بر حسب مقتضیات و شرایط جامعه اتخاذ نموده است:

دوره اول: در اواسط دهه پنجاه، به همت زنده‌یاد امیرحسین فردی، محافل داستان‌خوانی و قصه گویی در کتابخانه مسجد جوادالائمه (ع) در یکی از محله‌های جنوب غرب تهران برگزار گردید. در این دوره تلاش می‌شد ذائقه مخاطبان و اعضای کتابخانه -که بالغ بر هفت‌هزار نفر بودند- با روایت‌های جذاب و اثرگذار شیرین گردد و ظرفیت قصه و داستان- که نزدیکترین رسانه به تارهای فطرت بشر است- برای پرورش فکر و روح کودکان و نوجوانان به کار گرفته شود.

دوره دوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، جلسه‌های داستان‌نویسی – دوشنبه‌های هر هفته- با حضور اعضای فعال‌تر و علاقه‌مندان به داستان‌نویسی، آغاز شد و رونق خاصی به فعالیت‌های این جمع بخشید. جلسات صمیمی و پرشورِ این گروه یادگیرنده، هجده سال دوام داشت که حاصل آن معرفی چندین نویسنده و منتقدِ ادبی به جامعه ادبیات داستانی ایران بود.

دوره سوم: در سال ۱۳۶۵ و پس از شهادت حبیب غنی‌پور- یکی از اعضای خلاق این شورا که آن زمان دانشجوی رشته ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی بود- ایده برپایی «جایزه انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور» توسط امیرحسین فردی، در کنار مزار آن نویسنده شهید مطرح و در سال ۱۳۷۶ اولین دوره این جایزه خودجوش و مردمی برگزار شد. طی برگزاری بیست‌ودو دوره این جایزه، آثار برتر نویسندگان در زمینه داستان کودک، نوجوان و بزرگسال معرفی شدند، که جزئیات آن در وب‌گاه این جایزه به نشانی: habibghanipoor.ir ثبت گردیده است.

دوره چهارم: این شورا، با تحلیل چالش‌ها و اولویت‌های ادبیات داستانی معاصر ایران و توجه به شرایط موجود و پیدایش نیازهای جدید مخاطبان، تصمیم گرفت هم‌زمان با اعطای جوایز برندگان دوره بیست‌ودوم، پایان فعالیت این جایزه را اعلام دارد و از این پس، توان خود را صرفِ زمینه‌های دیگری کند که تربیت نسل جدید داستان‌نویسان و انتقال تجربه به نویسندگان نوقلم، از آن جمله‌اند.

امید است این تلاش‌های هرچند اندک، مورد رضایت باریتعالی قرار گرفته و پاسخگوی بخشی از نیازهای ادبیات داستانی میهن عزیزمان باشد.»

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...