رمان «بیو، بیو، بیو» با عنوان فرعی «گاهشماری یک واقعه‌ی تا هنوز نامعمول» نوشته‌ ابراهیم دمشناس، توسط نشر نیماژ منتشر شد.

بیو، بیو، بیو» گاهشماری یک واقعه‌ی تا هنوز نامعمول ابراهیم دمشناس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان قصه یک عروسی و به تبع آن تداعی عروسی‌هایی از خطه جنوب است که پیرزنی دنیادیده آن را روایت می‌کند.

ابراهیم دمشناس، شهریور ۱۳۵۱ در بندر ماهشهر به دنیا آمد و تا سن ۳۳ سالگی در همین شهر زندگی می‌کرد. دمشناس دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. او مدرس زبان و ادبیات فارسی در زادگاهش تا پیش از مهاجرت بود و در سال‌های اخیر در شهر کرج تدریس و زندگی می‌کند.

از میان آثار دمشناس کتاب «نهست» در دوره چهارم جایزه ادبی گلشیری برنده جایزه بهترین مجموعه‌داستان شده است. همچنین رمان "نامه نانوشته" سال ۱۳۹۵ به‌عنوان اثر شایسته‌ی تقدیر جایزه‌ی ادبی هفت‌اقلیم شناخته شد. دیگر رمان دمشناس یعنی «آتش زَندان» هم سال ۱۳۹۷ نامزد نهایی جایزه ادبی احمد محمود بود.

در معرفی پشت جلد این کتاب آمده است:

رمان «بیو بیو بیو» نوشته ابراهیم دمشناس یک دعوت است. دعوتی به مزه مزه کردن و چشیدن از سر صبر و پاداش این صبر، به جان نشاندن لذت ناب همراهی با خونگرمی جنوبی پیرزنان مجلس آرا. ترس عروسان نگران و سرخوردگی دامادهای هراسیده است.

ابراهیم دمشناس با «آتش زندان»، «نامه ننوشته»، «اندوهان اژدر و نهست» متولد ماهشهر است و در قالب روایت‌هایی اندیشه‌ورزانه، قرائتی خودویژه از پیوند فردوسی و فائز دشتستانی به مخاطبش ارائه می‌دهد.

در بخشی از رمان کوتاه بیو بیو بیو می‌خوانیم:

خب من به تو چه بگویم؟ بیا اینجا و آبروداری کن. گفتن ندارد ولی همه سراغ تو را می‌گیرند. نمی‌دانم چه بهانه‌ای بیاورم دیگر. هرکس تیکه‌ای می‌پراند یا متلکی بارمان می‌کند. تازه یکی می‌گفت داماد را طلسم کرده‌اند. آخرش ناچار شدیم رؤیت عیب بگذاریم و معیوبت کنیم. گفتیم زمین خورده‌ای و دکتر استراحت به تو داده. با جزئیات توی راه‌پله بوده‌ای. اما خب، هرچه می‌گوئیم حرفمان سوراخ است….

این کتاب ۸۸ صفحه است و با قیمت پشت جلد ۲۰,۰۰۰ تومان روانه بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...