مجموعه سه جلدی «افسانه‌های ایتالیایی» اثر ایتالو کالوینو با ترجمه محیا بیات و خرید حق کپی‌رایت توسط نشر هوپا منتشر شد.

دست اسکلت و چند افسانه‌ی ترسناک دیگر» [Fiabe da far paura (appena appena, non tanto)] افسانه های ایتالیایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از سازندگی، نسخه اصلی این سه کتاب در سال 2013 و توسط انتشارات موندادوری منتشر شده است.

کتاب اول با عنوان «دست اسکلت و چند افسانه‌ی ترسناک دیگر» [Fiabe da far paura (appena appena, non tanto)] شامل شش افسانه ترسناک از شش نقطه از ایتالیا است به نام‌های عموگرگه، جوان نترس، دماغ نقرهای، عروسی ملکه و مرد مکار، فلورانسی، و دست اسکلت. تصویرسازی‌های این کتاب را پیا ولنتنیس انجام داده است. او تصویرگر کتاب کودک ونوجوان است و کتاب‌های بسیاری را تصویرگری کرده است.
«دیو و دلبر و چند افسانه‌ی گریه‌دار دیگر» [Fiabe un po' da piangere] کتاب دوم این مجموعه، شامل پنج افسانه گریه‌دار از شش نقطه ایتالیا است به نامهای بداقبال، دیو و دلبر، پرنده سبز زیبا، آلما و گابقی، و شاهزاده قناری. تصویرسازی‌های این کتاب را دسیدریا گوئیتچاردینی انجام داده است.
کتاب سوم نیز تحت عنوان «نخودی و گاو نر و چند افسانه‌ی دیگر برای کوچولوها» [‌Fiabe per i piu piccini] شامل شش افسانه خواندنی برای کوچک‌ترها است به نام‌های خروس بلوری، غازها، بچه نوکیسه، خودی و گاو نر، و گوژپشت‌ها. تصویرگری های کتاب را جولیا ارکیا انجام داده است.

این سه کتاب جذاب و خواندنی، با اینکه در وهله اول، به نظر برای کودکان و نوجوان نوشته شده است، اما هر خواننده‌ای در هر سنی را مجذوب خود می‌کند. چون این افسانه‌ها، داستان هر یک ما در جهان معاصر نیز هست.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...