مجموعه داستان «چارلی و بانو» نوشته قباد حیدر نویسنده و شاعر کرمانشاهی، از سوی نشر داستان روانه بازار کتاب شده است.

چارلی و بانو قباد حیدر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این مجموعه شامل 29 داستان کوتاه است با مضامینی که روی مساله‌ی شناخت، جنگ و ارتباط انسان‌ها تکیه دارند. در بخشی از این مجموعه می‌خوانیم:
«برای من و بانو و چارلی چه فرقی می‌کند چه‌کسی ما را ببیند؟ سفیر روسیه چند بار ما سه نفر را دعوت کرده بود که به کرملین برویم. پوتین خودش به من زنگ زد و گفت که برای شنیدن صدای چارلی حاضر است کلی پول بدهد. گفتم: سال‌هاست چارلی دیگر صدایی ندارد. تارهای صوتی‌اش بر اثر خوردن پروتئین‌های فسیلی مختل شده. حتی حس بویایی خوبی هم ندارد. و اما بانو! از هواپیما و سفر می‌ترسد. البته شاید! چون می‌بینم هروقت سوار هواپیما می‌شود، چه‌قدر رنگ و روی گلش کمرنگ می‌شود.»

قباد حیدر نویسنده‌ و شاعر در سال 1336 در کرمانشاه به دنیا آمد. از آثار او می‌توان‌ به رمان «رسیدن به دور»، رمان «چرس»، مجموعه شعر سپید «ریلی برای عبور»، مجموعه اشعار سپید «گاهی از سکوت بیدار می‌شویم» و مجموعه اشعار سپید «آسمان جایی تمام می‌شود» اشاره كرد.

«چارلی و بانو» نوشته «قباد حیدر» در 119 صفحه به قیمت 30هزار تومان به‌تازگی از سوی نشر داستان چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...