دیدار نویسنده با مخلوقاتش | هم‌میهن


«پشت درخت توت» دو داستان را روایت می‌کند؛ اولی، داستان نویسنده‌ای است که با خودش خلوت می‌کند تا رمان نیمه‌کاره‌اش را تمام کند و دومین داستان هم سرنوشت شخصیت‌های همین رمان است. پوری با ظرافت ادبی و دقتی هوشمندانه، مرز واقعیت و خیال بین رابطه نویسنده و اثرش را درهم‌می‌شکند و از دل آن، داستان جذابی خلق می‌کند که مخاطب را درگیر تحولات یک خانواده مبارز و چپ در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ ایران می‌سازد.

خلاصه رمان پشت درخت توت

داستان‌نویسی با نگاه شاعرانه

احمد پوری که فروردین‌ماه سال ۱۳۳۲ در تبریز متولد شده، از کودکی به اصرار پدر کتابخوانی را دنبال کرد، تا اینکه پس از مواجهه مداوم و مکرر با ادبیات و داستان، نویسندگی را در نوجوانی شروع کرد. ۲۴ ساله بود که با اتمام تحصیلات و مدتی معلمی در روستاهای اطراف تبریز، راهی انگلستان شد و فصل تازه‌ای از زندگی‌اش رقم خورد.

او که در دوران اقامت‌اش در اسکاتلند، بر ادبیات انگلیسی و فرهنگ و ادبیات جهان درک عمیقی به‌دست‌آورده بود، در سال ۱۳۶۷ به ایران برگشت و تمرکزش را بر تدریس زبان و ترجمه آثار شاخص ادبی گذاشت؛ تصمیمی که او را به یکی از شاخص‌ترین مترجمان شعر و ادبیات جهان تبدیل کرد؛ مترجمی که ایرانی‌ها را با اشعار عاشقانه، اجتماعی و انسانی شاعران بزرگی چون پابلو نرودا، ناظم حکمت، نزار قبانی، آنا آخماتوا و فدریکا گارسیا لورکا آشنا کرد. این مترجم چیره‌دست و برجسته، علاوه بر ترجمه در ویراستاری و داستان‌نویسی هم استعدادی متمایز و شاعرانه‌ دارد. اولین رمان او به‌نام «دو قدم این‌ور خط» در سال ۱۳۸۷ و دومین رمان‌اش «پشت درخت توت» در سال ۱۳۹۵ و «فقط 10ساعت» در سال ۱۳۹۷ چاپ شدند.

بررسی این سه‌رمان پوری نشان می‌دهد که مفاهیم مرتبط با سفر، مهاجرت، هویت، تبریز، زمان، ادبیات، عشق و مرگ در آن‌ها مشترک است که از زندگی واقعی نویسنده ـ که متولد تبریز است و تجربه مهاجرت دارد ـ دور نیست. راوی نیز در همه این سه اثر، نویسنده و مترجم بوده و یک‌بار به زمان، داستان واقعی و خیالی و مرگ سفر می‌کند. راوی و شخصیت اول رمان «دو قدم اون‌ور خط» یک مترجم است که می‌خواهد اشعار آخماتووا را ترجمه کند.

دراین‌بین با شخصی آشنا می‌‌شود که او را به زمان حیات آخماتووا می‌برد تا از نزدیک با این شاعر و دوران‌اش آشنا شود. خواندن سفر در زمان که در داستان‌های ایرانی تکراری، حوصله‌سربر و کلیشه‌ای شده، در این اثر پوری با توانایی‌های او در باورپذیری سفر به زمان از طریق به تصویرکشیدن جزئیات واقعی تجربه‌ای متفاوت و جذابی است. شخصیت اصلی این داستان برای ترجمه اشعار آخماتووا جدا از همسر خود به تبریز، باکو و روسیه سفر می‌کند؛ اتفاقی که در «پشت درخت توت» هم رخ می‌دهد.

تقابل شخصیت‌ها با نویسنده
راوی داستان، نویسنده‌ای است که می‌خواهد رمان نیمه‌تمام‌اش را بنویسد و به‌همین‌خاطر، همسر خود را در سفر به خارج از کشور برای دیدن پسرشان که مهاجرت کرده، همراهی نمی‌کند و در خانه زمان کودکی‌اش خلوت می‌کند. اما ماجرا از جایی شروع می‌‌شود که حین درگیری با خلق شخصیت‌های داستانش، یکی از آن‌ها را پشت درخت توت می‌بیند و به گفت‌وگو با آن می‌نشیند تا چگونگی پایان هر یک از شخصیت‌ها را بنویسد. ورود او در کتاب این‌گونه توصیف می‌شود: «صفحه را برمی‌گردانم تا اولین سطرهای رمان را بخوانم.

صدای قدم‌زدن در حیاط را این‌بار واضح‌تر می‌شنوم. گوش می‌خوابانم، صدا واقعی است و ربطی به وهم و خیال ندارد. بلند می‌شوم. به‌طرف پنجره می‌روم. او از پشت درخت توت می‌آید بیرون. دو، سه قدم به‌طرف درخت سیب می‌رود و این‌بار می‌ایستد و دیگر حرکت نمی‌کند. فرصتی است که دقیق‌تر نگاهش کنم.» از اینجا به‌بعد یکی از خلاقانه‌ترین عناصر روایی کتاب و نوعی ساختار داستان در داستان شکل می‌گیرد. شکلی از فراداستان که شخصیت‌هایش میل خودشان را به نویسنده تحمیل می‌کنند.

شخصیت‌های داستان نیمه‌کاره نویسنده، به او مسیر را برای خلق و روایت سرنوشت خودشان نشان می‌دهند. یکی از این شخصیت‌های کلیدی نسرین است. نسرین در داستان نیمه‌تمام نویسنده، زن سیروس و معلم و مبارز چپی است که ناپدید می‌‌شود و او داستان زندگی خود و دو پسرش ـ سعید و حمید ـ را روایت می‌کند.

بخش‌های ابتدایی رمان، روایت نسرین از زندگی، اضطراب، امید و درگیری‌های احساسی او پس از رفتن شوهرش است. در ادامه، روایت حمید و مهری، پسر و عروس نسرین درباره فعالیت‌های سیاسی‌ آن‌ها در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، بیماری برادرش سعید، مهاجرت برای درمان و تفاوت‌های فرهنگی غرب و ایران است. پوری که خود تجربه مهاجرت را داشته، در این اثرش به دقت و ظرافت، سختی و چالش‌های زندگی در کشور غریب را به تصویر کشیده است. او این روایت را با تحولات سیاسی ـ اجتماعی، جریان‌های روشنفکری، ادبیات و شعرهایی از فروغ ترکیب کرده است.

خواندن رمان «پشت درخت توت» برای کسانی که به داستان‌های ایرانی با محوریت رویدادهای سیاسی و تاریخی علاقه‌مند هستند، تجربه جذابی خواهد بود. نشر چشمه این کتاب را در ۲۱۵ صفحه و به قیمت ۳۲۰ هزار تومان منتشر کرده است.

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...