رمان «مدار صفر درجه» نوشته احمد محمود توسط انتشارات معین به چاپ پانزدهم رسید.

مدار صفر درجه» نوشته احمد محمود

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «مدار صفر درجه» درباره زندگی مردم جنوب ایران و خسارات ناشی از جنگ تحمیلی است و برای اولین‌بار سال ۱۳۷۲ در قالب یک‌مجموعه سه‌جلدی به چاپ رسید.

مجموع ۳ جلد این‌رمان با هزار و ۷۸۲ صفحه چاپ شد. نفت و عدم دسترسی مردمی که روی این نعمت زندگی می‌کنند، از جمله مسائلی است که در این اثر داستانی مورد توجه قرار گرفته است. آدم‌های این‌داستان روی نعمت و گنجی به‌نام نفت زندگی می‌کنند اما از نظر معیشت، در فقر و نکبت دست و پا می‌زنند.

این‌کتاب سال ۱۳۹۶ به چاپ یازدهم رسید و سال گذشته هم با چاپ چهاردهم به بازار نشر آمد. حالا نسخه‌های چاپ پانزدهم آن در اردیبهشت ۱۴۰۰ به بازار عرضه شده‌اند.

چاپ پانزدهم این‌کتاب با قیمت ۲۷۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...