«... در همه داستانهای آن روزگاران دور، موجودی عجیب بهنام دیو وجود دارد که با خصوصیاتی غریب خواب شب را بر خوانندگان آثار کلاسیک آشفته میکند. دیوهای هراسناک نعرهکشان با زوری بسیار به آدمیان حملهور میشوند و در غارهای مهآلودشان از اشیای جادویی و باارزش نگهداری میکنند، اما راز این دیوهای هراسناک چیست؟»
ناهوکو تاواراتانی که حدود دودهه است در ایران زندگی کرده و پژوهشگر ادبیات فارسی و ژاپنی است، با تسلط به متون کهن و ادبیات امروز ایران و ژاپن به دریافتهایی جدید و نو دراینباره میپردازد.
ناهوکو تاواراتانی [Tawaratani,Nahoko
]، پژوهشگر ژاپنی در کتاب جدید خود به سراغ این دیوها رفته و از آنها میگوید. او مینویسد که «از دوران کودکی همیشه برای من سوالبرانگیز بوده است که چرا اشیای جادویی و یا گنجها نزد دیوان نگهداشته میشوند؟ وقتی بزرگتر شدم و به اطلاعات بیشتری دست یافتم، متوجه شدم که در فرهنگ ژاپن «دیو» ویژگیای نیک هم دارد و نباید همیشه آن را موجود شوم و مظهر بدی انگاشت، اما این ویژگی از کجا میآید؟ از آن زمان نزدیک به نیمقرن میگذرد و بالاخره فرصتی به من دست داد تا دنبال جواب سوال دیرین بروم. ابزار کارم، افسانهها و حکایتها هستند که از دوران کودکی با آنها آشنا بودهام و یا بعدها آشنا شدهام.»
شعری از
فردوسی چراغ راه تاواراتانی میشود: «تو این را دروغ و فسانه مدان/ ازو چـند انـدر خورد با خِـرَد/ به یک سان، روشن زمانه مدان/ دگـر بر ره رمـز معنی بَـرَد»
تاواراتانی تعریف دیو را اینطور آغاز میکند که دیو ضدقهرمان همیشگی در اسطورهها و افسانههای دنیا است. این موجود از بزرگترین مشکلاتی است که سد راه قهرمان میشود. قهرمان با مغلوبکردن او، که نشانگر تواناییاش است، به موفقیت و آرزوی خویش میرسد. بهطور مثال، در شاهنامه
فردوسی، رستم از هفتخان عبور میکند تا به ماموریتی که به او محول شده (نجات کیکاووس و ارتش ایران) جامه عمل بپوشاند. در این گذر هفتمرحلهای، نه شیر، نه اژدها، بلکه دیوان مشکلآفرین اصلی هستند. در بسیاری از متون ادبی و آیینی، از دیو سخن رفته است. بهخصوص در افسانهها دیو به اتفاق موجودات خطرآفرین دیگر مثل شیر، گرگ، اژدها و... نقش مهمی ایفا میکند. قصههایی که به دیو مربوط میشود، در ایران بسیار است.
اما این دیوها چه شکلی هستند. در پژوهش تاواراتانی میخوانیم: در توصیف شکل و شمایل دیو به رنگ پوست صورت، بدن یا مویسر توجه بیشتری شده است. در افسانههای ایرانی دیوها، سیاه، سفید، قرمز یا زرد هستند. بهطور مثال در افسانه «احمد لمتی» دیوسفید و دیوسیاه با هم دعوا دارند و یا در افسانه «شاهرخ و نازپری» به سهبرادر دیو که اولی قرمز، دومی زرد و سومی سیاه است، اشاره میشود. همچنان در افسانه «دیو باد هند» به برادران دیوسفید، سیاه و قرمز اشاره رفته است که رنگ داراییشان نظیر اسبان، گوسفندان و قصرشان هم با نامشان مطابقت دارد. میان متون ادبی از همه مشهورتر، «دیو سپید مازندران» در شاهنامه است. فردوسی «دیو سپید»[دیو سفید] را به «کوهی سیاه» تشبیه میکند؛ یعنی بدنش سیاه است، اما موی سرش مانند رنگ شیر سفید است. به نظر تاواراتانی، حکیم ابوالقاسم فردوسی برای اینکه دیو سیاه را متمایز کند، رییس دیوان مازندران را «دیو سپید» خوانده باشند: بههرحال داشتن بدن سیاه و موی سر سفید، احساس شومی بیشتری به آدمیان دست میدهد. رنگ سیاه، در متون ایرانی، مثل «اوستا»، بهعنوان نماد بدی و اهریمنی معرفی شده است. در «تیریشت» آمده است که تیر به پیکر اسب سپید درآمد و با دیوی که به شکل اسب سیاه مبدل شد، جنگ کرد. حال به تصویر دیو در ژاپن میپردازیم: نقاشیهای ژاپنی که بر اساس عقاید آیین بودایی ترسیم شدهاند، جهنم را نشان میدهند که دیوهایی با بدن سرخ، کبود (آبی)، سبز و زردرنگ، مردگان بدکاره را شکنجه میدهند. هرکدام از رنگهای بدن دیوان برای آدمیزاد عجیبوغریب است. بهنظر ژاپنیها معمولیترین رنگ بدن دیوان، سرخ یا کبود (آبی) است و آنها را با نامهای «آکائونی akaoni: دیو قرمز» و «آئوئونی aooni: دیو کبود» میشناسند.
از نگاه تاواراتانی دیو نماد غیر، در اکثر موارد دشمن قَدَری است که انسان با او دستوپنجه نرم میکند. او گاهی شکست میخورد و گاهی هم پیروز میشود. انسان وقتی بر دیو فایق آمد، از او استفاده میبرد. گنج دیو، میتواند هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی زندگی انسان پیروز را مطلوبتر و غنیتر سازد.
در نهایت تاواراتانی مینویسد: وقایع تاریخیای که تاریخدانان با استفاده از اسناد تاریخی استخراج کردهاند، بهطوریقین درصد کمی از آنها واقعی است و حتی میتواند بعضی موارد دور از حقایق هم باشد زیرا بسیاری از اتفاقات عمدا و یا سهوا به فراموشی سپرده میشود. ما ناگزیریم لابهلای اسناد تاریخی را بخوانیم تا بتوانیم برداشت نهچندان غلط از آن را بهدست بیاوریم. افسانه و اسطوره هم بیشک در گذر زمان دستکاری شده است، اما بههرحال این دو مقوله با ذهن و روان انسان هم مرتبط است و توانسته اشاراتی ارزنده را حفظ کند. و این هم جمعبندی تاواراتانی از مطالعه درباره دیو: «بررسی «دیو» در این کتاب بر اسطوره و افسانه تکیه کرده است اما سعی کردم «دیو» را از محدوده اسطوره و افسانه برهانم و جامه ملموستری برآن بپوشانم. از طریق تحقیق حاضر به چنین نکتههایی دست یافتهام: احساس ترس و نفرت از دیگران و دشمنی با ایشان یعنی دگرستیزی، موجودی به نام دیو بهوجود آورد. پس از غلبه بر دیوان یعنی دیگران، انسان (برنده) از نعمتهای ایشان برخوردار میشود و در بعضی از فرهنگها، دیوان، هم منشأ هراس و مصیبت، هم سرچشمه موهبت هستند.»
در بخشهای مختلف کتاب آمده است: فصل اول، ویژگیهای دیوان در متون ادبی و مذهبی: دیوان شکل و شمایل عجیب و ترسناکی دارند، اعمال دیوان، دیوان گنج دارند، محل پدیدارشدن دیوان، دیوان تغییر شکل میدهند، دیوها خرابی هوا بهوجود میآورند، کار دیوها وارونه است، دیوها کودن و سادهلوح هستند، دیوها گروهی کار میکنند، شیشه عمر دیو، دیوهای خوب و دیوهای بد و دیو با انسان ازدواج میکند، فصل دوم، نمای واقعی دیوان: شکل و شمایل عجیب دیوان، جنگ میان دیو با آدم یا جنگ میان دیوها، تغییر شکل دیوان به آدمهای خاصی در جامعه، آیینهای کهن یعنی دیوپرستی، اقوام عقبافتاده و یا غیرقابل درک هستند، محل سکونت یا ظاهرشدن دیوان و رابطه زن با دیو و فصل سوم چندنکته درباره دیوان؛ دیوان یعنی ارواح اجدادی و کلمه دیو (ئونی oni) در اصطلاحات زبان ژاپنی. «دیو، از افسانه تا واقعیت» نوشته ناهوکو تاواراتانی را انتشارات بهجت در 216صفحه منتشر کرده است.