جنگ هشت ساله از نگاه دشمن | الف


کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام» [Saddam's generals : perspectives of the Iran-Iraq War]، اثر کوین وودز، ویلیامسون مورای، الیزابت ناتان، لیلا سابارا، آنا وشگاس با ترجمه عمدالمجید حیدری و توسط نشر مرز و بوم منتشر شده است.

جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام» [Saddam's generals : perspectives of the Iran-Iraq War]

اگرچه از پایان جنگ سالها گذشته است اما موضوع جنگ موضوعی تمام شدنی نیست و هنوز ابعاد و زاویه‌های پنهانی دارد که مورد کاوش قرار نگرفته است. بیشتر روایت‌های مربوط به جنگ توسط رزمندگان و سرداران ایرانی تهیه شده است و کتابهای تاریخ جنگ عمدتا جنگ را از زاویه ایران روایت می‌کنند. این در حالی است که بسیار جذاب است جنگ از زاویه سرداران و فرماندهان عراقی نیز روایت شود. این موضوعی مغفول است که مورد توجه چند پژوهشگر وابسته به دانشگاه دفاع ملی آمریکا قرار گرفته است. در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم طرحی موسوم به ۱۹۴۶ اجرا شد که در آن مصاحبه‌‌هایی با فرماندهان آلمان در مورد مسائل مختلف عملیاتهای گوناگون صورت گرفت. نتیجه این کار حدود ۵۰۰ جلد کتاب شد. بر اساس این سنت، این پژوهشگران به سراغ فرماندهان کلیدی ارتش بعث عراق رفتند و با طرح پرسش‌هایی مهم، جوانب مختلفی از جنگ ایران و عراق را آشکار کردند.

جلد اول این مجموعه مصاحبه برگرفته از مصاحبه با فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق بود که به شکل مستقل منتشر شد. در جلد دوم که همین کتاب باشد مصاحبه‌هایی با فرماندهان نیروی زمینی، هوایی و دریایی و همچنین حوزه اطلاعات و رئیس دانشکده جنگ صورت گرفته است که جنگ از منظر نیروهای مختلف ارزیابی شود. در این گفتگوها با سپهبد رعد مجید رشید حمدانی، سرلشکر مزهر رشید الطرفه العبیدی، سرلشکر علاءالدین حسین مکی خماس، سپهبد عبید محمد الکعبی، سرلشکرعلوان حسّون علوان العبوسی گفتگو شده است.

نکات جالبی در این مصاحبه‌ها برملا شده است. به عنوان مثال ساختار سیاسی و فضای اختناق در عراق مانع شده بود تا فرماندهان جسارت کنند و طرحهای غلط جنگی را به نقد بکشند. از اینرو رابطه ساختار سیاسی و فرماندهی جنگ در عمل واکاوی می‌شود. نکته جالب دیگر، هماهنگی‌ها و ناهماهنگی‌ها بین نیروها و فرماندهان است که در مصاحبه‌ها برملا شده است. برخی نکات محرمانه و سری نیز در این مصاحبه‌ها افشا شده است. به عنوان مثال سرلشکر مزهر رشید الطرفه العبیدی که از شخصیت‌های برجسته اطلاعات نظامی بوده است افشا می‌کند که آن‌ها پیوسته پیام‌های رمزگذاری شده را رمززدایی می‌کردند و بر ارتباطات نظامی ایران مسلط بوده‌اند. نکته دیگری که در کتاب جذاب است نقدهای مصاحبه‌شوندگان بر تاکتیک‌ها و راهبردهای جنگی عراق است. مصاحبه‌کنندگان نیز بر جزئیات جنگ ایران مسلط بوده و پرسش‌های جالبی مطرح کردند که همین امر مصاحبه‌شوندگان را به طرح نکات جالبی وامی‌دارد.

نکته مهمی که اشاره به آن لازم است ویراستاری، صفحه‌بندی، طراحی جلد و انتخاب کاغذ مناسب برای چاپ کتاب است. به یک معنا می‌توان ادعا کرد که این کتاب یکی از برجسته‌ترین کتابهای چاپ‌شده به فارسی از نظر کیفیت چاپ است. با توجه به محتوای ممتاز و شکل زیبای کتاب، خواندن این کتاب ارزشمند و در عین حال جذاب را به همه علاقه‌مندان تاریخ معاصر ایران توصیه می‌کنم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...